۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی 03 آذر 1403

«Screw the pooch» به چه معناست؟
۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی

Screw the pooch مرتکب اشتباه مهمی شدن / سوتی جدی ای دادن   Settle the score تنبیه کردن/ انتقام گرفتن از اشتباه یا بی عدالتی گذشته Take no prisoners سنگ دلی و بی رحمی کردن؛ رحم نکردن

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 45 از 95 - الفبای زبان
اصطلاح «tattle on someone» به چه معنی است؟ 11 آذر 1402

اصطلاح «tattle on someone» به چه معنی است؟

چُغلی کردن/ اخبار غیرموثق

چند تا اصطلاح جالب (۱۰۷) 11 آذر 1402

چند تا اصطلاح جالب (۱۰۷)

dream on به همین خیال باش! خوابشو ببینی! Hush هیس! Right on ایول!، دمت گرم! Have fun خوش بگذره! Lucky you! lucky him خوش به حالت! خوش به حالش! Be reasonable منطقی باش!

اصطلاح «بیا سو تفاهم را برطرف کنیم» 11 آذر 1402

اصطلاح «بیا سو تفاهم را برطرف کنیم»

Let’s clear the air=Eliminate confusion   بیا سو تفاهم را برطرف کنیم/بهتر کردن اوضاع   We had a big argument, but I guess it helped clear the air between us ما دعوای بزرگی داشتیم، اما حدس می‌زنم که به بهتر شدن اوضاع  بین ما کمک کرد

اصطلاح «آدم پوست کلفت» 11 آذر 1402

اصطلاح «آدم پوست کلفت»

Thick-skinned person پوست کلفت. آدم با ظرفیت. کسی که ناراحت نمیشه از انتقاد یا شوخی. He is so thick-skinned. I criticized his presentation point-by-point, essentially tearing him [it] apart [to shreds], but he took it so well and said he would send me a revision by next week او خیلی پوست کلفت است. من از […]

اصطلاح «Look the other way» به چه معناست؟ 08 آذر 1402

اصطلاح «Look the other way» به چه معناست؟

Look the other way به عمد چیزی را نادیده بگیرید/دور از آنچه عادی یا مورد انتظار است/به روی خود نیاوردن.    They’re not really entitled to a discount but the sales manager decided to look the other way آنها واقعاً حق تخفیف ندارند، اما مدیر فروش تصمیم گرفت به روی خود نیاورد   Most of […]

اصطلاح «دست انداختن کسی» 08 آذر 1402

اصطلاح «دست انداختن کسی»

Pulling someone’s leg دست انداختن کسی/ کسی را اذیت کردن !You’re pulling my leg! is another way of saying I don’t believe what you’re saying” or “You must be joking ?Is it really your car or are you pulling my leg واقعا ماشین شماست یا داری منو دست می ندازی؟    

 اصـــطلاحات عاشقانه 08 آذر 1402

 اصـــطلاحات عاشقانه

 To fall for someone عاشق کسی شدن   I fell for her in a big way. She’s gorgeous بدجور عاشقش شدم. خیلی خوشگله   To find Mr. Right /Miss Right شخص ایده آل (موردعلاقه) Rita is always hoping to find Mr. Right but so far she has not had any luck ریتا امیدواره که مرد […]

اصطلاح «Fall behind» 08 آذر 1402

اصطلاح «Fall behind»

Fall behind = Get behind عقب افتادن، عقب ماندن To lag, to fail to keep up  Eve fell behind in her studies and finally had to drop out of school  ایو در درس‌هایش عقب افتاد و سرانجام مجبور شد ترک تحصیل کند  If you get behind in your car payments, the finance company may repossess […]

اصطلاح «That doesn’t count» 08 آذر 1402

اصطلاح «That doesn’t count»

That doesn’t count اون حساب نیست. اون قبول نیست. کافی نیست. (اون عملی که انجام دادی) به درد نمیخوره، جبران نمی‌کنه.   That course does not count towards your degree این درس جزو واحدهای ضروری برای گرفتن مدرکت به حساب نمیاد. “اون قبول نیست”  I did five pushups today + That doesn’t count! You need […]

اصطلاح «Butt of a joke» به چه معناست؟ 08 آذر 1402

اصطلاح «Butt of a joke» به چه معناست؟

Butt of a joke هدف شوخی؛ شخص یا موضوع مورد تمسخر یا تمسخر   I was the butt of the joke یعنی من محور جوک بودم. شوخی، من رو هدف قرار داد. من موضوع خنده بودم. My big brother loves to tease me—every time he opens his mouth, I’m the butt of the joke برادر […]