۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی 03 آذر 1403

«Screw the pooch» به چه معناست؟
۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی

Screw the pooch مرتکب اشتباه مهمی شدن / سوتی جدی ای دادن   Settle the score تنبیه کردن/ انتقام گرفتن از اشتباه یا بی عدالتی گذشته Take no prisoners سنگ دلی و بی رحمی کردن؛ رحم نکردن

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 39 از 95 - الفبای زبان
تعریف شمارو زیاد شنیدم+ اصطلاح انگلیسی دیگر 17 دی 1402

تعریف شمارو زیاد شنیدم+ اصطلاح انگلیسی دیگر

Your reputation precedes you تعریف شمارو زیاد شنیدم  I’m at your disposal من در خدمتم

اصطلاح !Search me 16 دی 1402

اصطلاح !Search me

!Search me  من چه میدونم!! من از کجا بدونم!! something that you say when you do not ​know the ​answer to a ​question Where’s Jack? Search me! -جک کجاست؟ -من چه میدونم کجاست!

چند اصطلاح کاربردی (۱۱۰) 16 دی 1402

چند اصطلاح کاربردی (۱۱۰)

 من حاضرم : I’m up ما رفتیم : I’m off من پایه ام : I’m in (من نیستم، پایه نیستم) : I’m out حلش میکنم : I’m on in تمومش کردم : I’m through with it

اصطلاح «رییس بازی درآوردن» 16 دی 1402

اصطلاح «رییس بازی درآوردن»

To boss sb around برای کسی رییس بازی دراوردن Stop bossing me around I’m not your employee بسه دیگه برام رییس بازی درنیار..من که کارگر تو نیستم. One of my colleagues is used to bossing me around یکی از همکارام عادت داره برام رییس بازی دربیاره.

اصطلاح «Dry up» 13 دی 1402

اصطلاح «Dry up»

Dry up=when all the liquid and /or moisture evaporates کاملا خشک شدن یا کردن، پژمردن/بازدهی نداشتن   Warm breezes from the South dried up the streets نسیم گرم جنوب خیابان ها را خشک کرد The streets will dry up once the sun is out هنگامی که خورشید خاموش شود، خیابان ها خشک/پژمرده می شوند

اصطلاح «count on» 13 دی 1402

اصطلاح «count on»

count on=rely on someone or something روی کسی (یا چیزی) حساب کردن، اعتماد کردن به/ I can always count on my best friend to be there for me من همیشه می توانم روی بهترین دوستم حساب کنم که کنارم باشد You can always count on Michael in a crisis همیشه می توانید در شرایط بحرانی […]

عبارت Get behind به چه معناست؟ 13 دی 1402

عبارت Get behind به چه معناست؟

Get behind= to fail to do something عقب افتادن در کار و زندگی   He had gotten behind in his classes because he was always absent از کلاس هایش عقب افتاده بود چون همیشه غیبت می کرد

hot potato issue به چه معناست؟ 12 دی 1402

hot potato issue به چه معناست؟

نویسنده:مهدی کلاته عربی/ Hot potato issue موضوع مناقشه برانگیز (معمولا سیاسی). موضوعی که بحث درباره‌اش، باعث ناراحتی میشه و تمثیلش به سیب زمینی داغ اینه که هر کسی میخواد زود از شرش خلاص بشه و در دست، نگهش نداره چون خیلی داغه. Gun control in the US is a real [political] hot potato issue کنترل […]

Take someone up on their offer به چه معناست؟ 12 دی 1402

Take someone up on their offer به چه معناست؟

Take someone up on their offer تعارف / دعوت کسی رو قبول کردن. پیشنهاد کمک کسی رو قبول کردن. I’ll take you up on your offer to help me move من پیشنهاد کمک شما به خودم را می پذیرم تا حرکت کنم Under one’s belt داشتن مهارت به علت تجربه. از حالت مبتدی بودن خارج […]

اصطلاح «Tough nut to crack» 12 دی 1402

اصطلاح «Tough nut to crack»

Tough nut to crack مساله سخت. معضل بزرگ. بیشتر در محاوره به کار میرود. Nut به معنی آجیلهای با پوست سخت مثل گردو و پسته فندق و اینها.crack هم که یعنی شکافتن، ترک برداشتن، در اینجا یعنی باز کردن پوسته سخت. Ooh! That’s a tough nut to crack I thought I would solve this problem […]