اصطلاح «jock» به چه معناست؟ 04 دی 1403

اصطلاح «jock» به چه معناست؟

jock Meaning: an athlete, sportsman مرد ورزشکار/ شخص ماهر در ورزش/سوارکار حرفه اى. این اصطلاح عامیانه معمولاً در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود اما ممکن است در انواع دیگر انگلیسی نیز استفاده شود. Origin: possibly short for “jockstrap” (an athletic support)     Example 1: Betty’s new boyfriend is one of the jocks on the […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 34 از 97 - الفبای زبان
فعل ترکیبی run across 20 اسفند 1402

فعل ترکیبی run across

فعل ترکیبی run across دو معنی دارد؛ معنی اول این فعل ترکیبی ‘کسی را به صورت تصادفی دیدن’ است. به یک مثال توجه کنید:    I ran across two of my old friends when I went back to my hometown وقتی که به زادگاهم برگشتم دو نفر از دوستان قدیمیم رو به صورت تصادفی دیدم. […]

!Pour out everything you have at the feet of life 19 اسفند 1402

!Pour out everything you have at the feet of life

Pour out everything you have at the feet of life Life is now Right now, gather the simple joys of life that can lead to happiness! Start with simple things, like enjoying a beautiful piece of music a delightful book a fragrant cup of coffee or taking a deep breath in the snowy air هر […]

۴ اصطلاح کاربردی/ Upset the apple cart 19 اسفند 1402

۴ اصطلاح کاربردی/ Upset the apple cart

Upset the apple cart خراب کاري کردن،گند زدن به کاري Jump down someone’s throat به کسي پريدن،پاچه کسي را گرفتن Flow with the tide با ديگران راه آمدن،با ديگران کنار آمدن Iron things out گره از مشکلي باز کردن

چند عبارت کاربردی (۱۰۳) 19 اسفند 1402

چند عبارت کاربردی (۱۰۳)

Stop being so nosy این قدر فضولی (دخالت ) نکن Stop being such a baby این قدر بچه نشو (بچه بازی در نیار) That’s no excuse این که دلیل نمیشه That is called stealing اون کار دزدیه Use extreme caution باید آروم و با احتیاط کار کنی Be alert حواست جمع باشه Stop being a […]

مترادف فارسی برای اصطلاح « خرچنگ قورباغه» 15 اسفند 1402

مترادف فارسی برای اصطلاح « خرچنگ قورباغه»

مترادف فارسی برای اصطلاح « خرچنگ قورباغه» می شود: chicken scratch زمانی به کار برده می شود که بخواهیم بگوییم دستخط کسی بسیار ناخوانا است. مثال کاربردی: Teacher: Please give me your homework معلم: لطفا تکلیفت رو بده به من Student: Here you go دانش آموز: بفرمایید Teacher: I can’t read this. It’s too messy […]

  اصطلاحاتی مربوط به اخطار و احتیاط 14 اسفند 1402

  اصطلاحاتی مربوط به اخطار و احتیاط

(oh)Be prepared آماده باش (oh)Be careful مراقب باش! (oh)Watch out مواظب باش! (oh)Look out مراقب باش! (oh)Look sharp بجنب (oh)Hit the deck آماده ی کار شو. (oh) Caution احتیاط کن! (oh)Take care مراقب باش! (oh)Safety first امنیت مهم تر! (oh)Play it safe جانب احتیاط را رعایت کن !

اصطلاح See eye to eye 14 اسفند 1402

اصطلاح See eye to eye

See eye to eye کاملا در توافق بودن، هم عقیده بودن    My cousin and I don’t see eye to eye about our children’s education من و پسرخاله‌م در مورد تحصیلات بچه هامون باهم موافق نیستیم.  The boss and I don’t always see eye to eye من و رییس همیشه باهم موافق نیستیم.  They finally […]

چند عبارت کاربردی (۱۰۲) 14 اسفند 1402

چند عبارت کاربردی (۱۰۲)

What a nerve چه پر رو! چه گستاخ What a shame چه بد،شرم آوره What a pity چه حیف What a mess چه گندی، چه افتضاحی What a bummer چه ضد حالی! What a rip-off چقدر گران! What a drag چه کسل کننده! What a relief اخیش ، راحت شدم.

‍‍ چند اصطلاح کاربردی در مورد خواب 14 اسفند 1402

‍‍ چند اصطلاح کاربردی در مورد خواب

I overslept خواب موندم” My alarm didn’t go off ساعتم زنگ نزد. Im awake من بیدارم My sister is asleep خواهرم خوابه She is sleepyhead او خواب آلود است Fall asleep یکدفعه خوابیدن/ خواب رفتن

My wish came true 12 اسفند 1402

My wish came true

I got my wish به آرزوم رسیدم My wish came true آرزوم به حقیقت پیوست My wish was granted آرزوم برآورده شد