pushy= brash=ambitious مصمم برای انجام کاری/ جاه طلب/سختگیر I used to be very pushy about my views on food من قبلاً در مورد دیدگاهم درباره غذا بسیار سختگیر بودم. ruthless هدفمند/ کسی که می داند چه می خواهد/ظالم He has a ruthless determination to succeed او عزم ظالمانه ای برای موفقیت دارد

pushy= brash=ambitious

مصمم برای انجام کاری/ جاه طلب/سختگیر

I used to be very pushy about my views on food

من قبلاً در مورد دیدگاهم درباره غذا بسیار سختگیر بودم.

ruthless

هدفمند/ کسی که می داند چه می خواهد/ظالم

He has a ruthless determination to succeed

او عزم ظالمانه ای برای موفقیت دارد