تهیه خبر:صغری توحیدلو/ دیگه نمی خوام در مورد این موضوع چیزی بشنوم. لطفا دیگه مطرحش نکن. I don’t want to hear any more about this matter. Please don’t bring it up again. نکات جالبی در بحث دیروزمون مطرح شد. Some interesting points came up in our discussion yesterday. سارا خیلی خلاقه همیشه ایده های جدید […]

تهیه خبر:صغری توحیدلو/


دیگه نمی خوام در مورد این موضوع چیزی بشنوم. لطفا دیگه مطرحش نکن. I don’t want to hear any more about

this matter. Please don’t bring it up again.

نکات جالبی در بحث دیروزمون مطرح شد. Some interesting points came up in our discussion yesterday.

سارا خیلی خلاقه همیشه ایده های جدید ارائه می ده. Sarah is very creative. She’s always coming up with new ideas.
چیزایی که کوین در مورد خودش بهت گفت حقیقت نداره. همه رو از خودش ساخته. What Kevin told you about himself wasn’t true. He made it all up.

فعل های دوبخشی

بخش دوم: در مثال های این بخش upمعنای افزایش به فعل و جمله اضافه می کند.


هلن این روز ها خیلی غمگین است. چیکار کنیم که خوشحال تر بشه؟ Helen is depressed at the moment. What can we do to cheer her up?


ناراحت به نظر میای! خوشحال باش! You look so sad! Cheer up!


دن داره برای سفرش به دور دنیا پول جمع میکنه. Dan is saving up for a trip round the world.


وقتی بیدار شدم بارونی بود، اما بعدا هوا صاف شد. it was raining when I got up, but it cleared up later.

بخش سوم: در این بخش به بررسی سری دیگر از معانی که up در فعل دوبخشی به فعل و جمله اضافه می کند می پردازیم.

مثال:
موتور آتش گرفت و منفجر شد. The engine caught fire and blew up.


نامه رو نخوندم. فقط پاره اش کردم و دور انداختم. I didn’t read the letter. I just tore it up and threw it away.


به دوستم حمله کردند و به شدت کتکش زدند. خیلی آسیب دیده بود و باید به بیمارستان می رفت. A friend of mine was attacked and beaten up a few days ago. He was badly hurt and had to go to hospital.


تعجب کردم وقتی شنیدم که سو و پاول از هم جدا شدند. I’m surprised to hear that Sue and Paul have split up.


هوا خیلی سرد است. دکمه های کتت ببند بعد برو بیرون. it’s quite cold. Do up your coat before you go out.


آشپزخونه خیلی خوب به نظر میرسه، ساختنش تموم شده. The kitchen looks great now that it has been done up.


اگر معنی یک کلمه رو نمیدونی، توی دیکشنری دنبالش بگرد. If you don’t know the meaning of a word, you can

look it up in a dictionary

ما در جاده شلوغی زندگی می کنیم، و باید سروصدای زیادی رو تحمل کنیم. We live on a busy road, so we have to put up with a lot of noise from the traffic.


منتظر من نمون. نمیخوام معطلت کنم. Don’t wait for me. I don’t want to hold you up.


این دوتا برادر خیلی شبیه همند. همه با هم اشتباه میگیرنشون. The two brothers look very similar. Many people mix them up