Ailing بیمار/ ناخوش احوال She looked after her ailing father او از پدر بیمارش مراقبت کرد. He was an ailing old man او یک پیرمرد بیمار بود.
Ailing
بیمار/ ناخوش احوال
She looked after her ailing father
او از پدر بیمارش مراقبت کرد.
He was an ailing old man
او یک پیرمرد بیمار بود.
http://alefbayezaban.ir/?p=10444
Thursday, 5 December , 2024