چند اصطلاح ابتدایی و پیشرفته انگلیسی/ «I’m swamped» به چه معناست؟
I’m very happy. ‘ من خیلی خوشحالم ‘ I’m over the moon. ” Advanced “ I’m very busy. ‘ سرم خیلی شلوغه ‘ I’m swamped. ” Advanced “ Sorry, I fell asleep. ‘ ببخشید،خوابم برد ‘ Sorry, I nodded off. ” Advanced “ It’s not so difficult. ‘ خیلی سخت نیست ‘ It’s not rocket […]
چند عبارت و اصطلاح کاربردی روزمره/ «تو باغ نیستی» به انگلیسی
That’s not true صحیح نیست. That’s not right درست نیست. You’ve got that wrong غلط فهمیدی. You’ve got it all wrong کلا غلط برداشت کردی. You missed the boat فرصت رو از دست دادی. Wrong on both counts هر جور حساب کنی اشتباهه. You’re wrong اشتباه می کنی. You’re dead wrong کاملا اشتباه می کنی. […]
چند عبارت و اصطلاح برای گفتن «صبح بخیر»
Rise and shine Top of the morning to you Good day to you Have a great day Hello there ?Isn’t it a beautiful day today Wakey, wakey, eggs and bakey Look alive Good morning, sleepy head Wakey wakey, sleepy head Look at what the cat dragged in What a pleasant morning we are having ?How […]
لغات و عبارتهاي انگلیسی مربوط به پول و خرد كردن پول
تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ dollarbillاسکناسA bill is paper money. pennycent سنت (یک صدم دلار و برخی پول های رایج دیگر)Cent is another word for penny. moneychangeبقیه پولYour change is the money you get back after paying for something. changepursechange purseکیف دستی زنانه (کیف پول خرد)Coins are carried in a change purse. checkcheckچکA check is a piece of paper that is […]
اصطلاح عبارتی «Wig out» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Wig out به معنای “برافروخته شدن و کنترل خود را از دست دادن” است. Wig out= become excited and lose control مثال: He wigged out when he heard that he had failed وقتی شنید که شکست خورده است، برافروخته شد.
۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ سَرسَری کاری کردن
He left for good برای همیشه رفت! Wrap up=Cover in paper=Dress warmly دور چیزی کاغذ پیچیدن، لباس گرم پوشیدن They wrapped up the presents then put a ribbon around them آنها هدیه ها را کادوپیچ کردند و دورشان روبان پیچیدند. half-assed سرسری کاری کردن/ نیمه نصفه I don’t do anything half-assed هیچ […]
چند اصطلاح پرکاربرد/ «جوگیر نشو» به انگلیسی
Don’t get carried away جوگیر نشو you got it حله point taken گرفتم چیشد Shit happens اتفاقه دیگه می افته
اصطلاح «دست کج بودن» به انگلیسی
she has sticky fingers او دستش کجه/ دزده اصطلاح “انگشتان چسبناک” داشتن به معنای این است که فرد تمایل به بلند کردن و دزدیدن چیزها دارد و اصطلاحا چیزها به دستش می چسبند! The criminal in question is said to have sticky fingers گفته می شود جنایتکار مورد نظر دستشون کج است.
برخی واژگان و اصطلاحات مربوط به خرید کردن/ تخفیف/ مرجوعی کالا
Sales receipt رسید خرید make sure to keep the sales receipt in case you need to turn or exchange the item Buy خریدن I want to buy a new dress for the party Sell فروختن با به فروش رساندن I’ve got some books to sell Sale تخفیف I bought my dress in a sale Seller […]
اصطلاح «off the charts» به چه معناست؟
off the charts خیلی زیاد/خیلی بالا/فوق العاده/بیش از انتظار The Doctor immediately made a call to my primary physician to find out what medications I could take, because my blood pressure was off the charts دکتر فوراً با پزشک اصلی من تماس گرفت تا بفهمد چه داروهایی را می توانم مصرف کنم، زیرا فشار […]
اصطلاحات انگلیسی مرتبط با رانندگی
Hop in بپر بالا، سوارشو! Speed up تند برو! Step on it گاز بده! Overtake سبقت بگیر! Pull over بزن کنار!
Wednesday, 22 January , 2025