اصطلاح «مهمون من باش» به انگلیسی 02 دی 1403

اصطلاح «مهمون من باش» به انگلیسی

My treat مهمون من باش من حساب می‌کنم When we say something is “my treat,” it means we are offering to pay for something for example, when we pay for a friend’s meal in a restaurant   Put your money away this is my treat پول خود را کنار بگذارید مهمان من هستید. Let’s go […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 8 از 96 - الفبای زبان
۳ اصطلاح انگلیسی با Call 09 مهر 1403

۳ اصطلاح انگلیسی با Call

It’s your call تصمیم با خودته It’s a good call تصمیم خوبیه It’s your last call آخرین شانس تو است

۳ اصطلاح/ موذب بودن به انگلیسی 09 مهر 1403

۳ اصطلاح/ موذب بودن به انگلیسی

Let me gather my breath بزار نفسم جا بیاد Fish out of water موذب بودن، احساس راحتی نداشتن ?Are you teasing me مسخرم می کنی؟

۳ اصطلاح جذاب/ عشق قدیمی به انگلیسی چی می شه؟ 09 مهر 1403

۳ اصطلاح جذاب/ عشق قدیمی به انگلیسی چی می شه؟

!The table legs are wobbly پایه های میز لق هستند Old flame عشق قدیمی Snap Into it زود باش، بجنب

۳ اصطلاح انگلیسی/ برنامت چیه؟ 09 مهر 1403

۳ اصطلاح انگلیسی/ برنامت چیه؟

?What are you up to برنامت چیه؟ Bachelor pad خانه مجردی Stay out of it دخالت نکن

۳اصطلاح جذاب/ سرخ شدن از خجالت به انگلیسی 08 مهر 1403
Scooch over به چه معناست؟

۳اصطلاح جذاب/ سرخ شدن از خجالت به انگلیسی

Let’s go dutch بیا دونگی حساب کنیم Scooch over یه ذره برو اونورتر I’m blushing از خجالت سرخ شدن

۳اصطلاح جذاب!/ Learn the ropes به چه معناست؟ 04 مهر 1403

۳اصطلاح جذاب!/ Learn the ropes به چه معناست؟

Learn the ropes چم و خم کار را به دست گرفتن To Dish out سرو کردن غذا Ants in your pants نگران و دلواپس داستانی بودن

۳ اصطلاح اسلنگ/برو سر اصل مطلب (بی ادبانه) به انگلیسی 03 مهر 1403

۳ اصطلاح اسلنگ/برو سر اصل مطلب (بی ادبانه) به انگلیسی

 Cut the crap  Get to the point برو سر اصل مطلب  Pull the other one خالی نبند Happy go lucky سر به هوا

فعل zone out به چه معناست؟ 02 مهر 1403

فعل zone out به چه معناست؟

فعل عبارتی (phrasal verb)  zone out به معنای “توجه نکردن، اهمیت ندادن” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Not pay attention   مثال:    She zoned out during the lecture because it was so boring او به سخنرانی توجه نداشت، چون خیلی کسل کننده بود.

۳اصطلاح انگلیسی/ معنای the rest is history به چه معناست؟ 02 مهر 1403

۳اصطلاح انگلیسی/ معنای the rest is history به چه معناست؟

The rest is history باقیش رو خودت می دونی! I’m in tip-top shape today امروز توپ توپم Work on توسعه دادن، بهبود بخشیدن

۳ اصطلاح کاربردی/ به بن بست رسیدن به انگلیسی 02 مهر 1403

۳ اصطلاح کاربردی/ به بن بست رسیدن به انگلیسی

‌ to reach an impasse به بن بست رسیدن! Cat’s pajamas فوق العاده، بی نظیر Bail out  کمک کردن، نجات دادن