چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد 22 آبان 1403

چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد

در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیت‌هایی در انگلیسی محاوره‌ای و” Slang “امریکایی از واژه‌ی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 53 از 94 - الفبای زبان
اصطلاح !I’m torn 01 آبان 1402

اصطلاح !I’m torn

I’m torn دو دلم If you are torn between two or more things, you cannot decide which to choose, and so you feel anxious or troubled اگر بین دو یا چند چیز دو دل هستید، نمی توانید تصمیم بگیرید که کدام را انتخاب کنید و بنابراین احساس اضطراب یا ناراحتی می کنید.

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۲) 01 آبان 1402

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۲)

I wouldn’t miss it for the world سرم هم بره آنرا از دست نمی دم. They made him liquidated سرش رو زیر آب کردند. You should meet each other in mid wayYou should meet each other in half way شما باید کوتاه بیایید. He is ahead of himselfاو سر از پا نمی شناسد. Take it […]

اصطلاح «I’m in charge of» 01 آبان 1402

اصطلاح «I’m in charge of»

I’m in charge of مسئول بودن/ متصدیِ… She is in charge of hiring new employees او مسئول استخدام کارمندان جدید است My assistant will be in charge of the department in my absence معاون من در غیاب من مسئول بخش خواهد بود Mr. Smith is in charge of this class آقای اسمیت مسئول این کلاس […]

اصطلاح «Don’t play hard to get» 01 آبان 1402

اصطلاح «Don’t play hard to get»

Don’t play hard to get ناز نکن/ I wanted her and she was playing hard to get من او را می خواستم و او برای من ناز می کرد!

اصطلاح «یاد آن روزها بخیر»! 01 آبان 1402

اصطلاح «یاد آن روزها بخیر»!

Those were the days یاد اون روزا بخیر !When I was a kid, we spent our summers at the beach. Those were the days !وقتی بچه بودم، تابستان ها را در ساحل می گذراندیم. یاد آن روزها بخیر!

اصطلاح I wasn’t born yesterday 01 آبان 1402

اصطلاح I wasn’t born yesterday

I wasn’t born yesterday=to not be stupid or easy to deceive بچه که نیستم!/ احمق و ساده نیستم You don’t fool me I wasn’t born yesterday منو احمق فرض نکن بچه که نیستم!

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۱) 01 آبان 1402

چند اصطلاح کاربردی (۱۰۱)

Put in a good word for megive a good word for me سفارش ما رو هم بکن. You just get that guilt trip شما عذاب وجدان خواهید گرفت. I take it as it comes هر چه شد، شد(هر چه شد. بادا باد) I took a risk دل را به دریا زدم. He is just sitting […]

I’m doomed + چند اصطلاح دیگر 30 مهر 1402

I’m doomed + چند اصطلاح دیگر

We’re through ما با هم نیستیم/ کات کردیم You just blue my mind منو تحت تاثیر قرار دادی You rock my world تو دنیامو کامل کردی I’m doomed به فنا رفتم

اصطلاح دستم نمک نداره! 30 مهر 1402

اصطلاح دستم نمک نداره!

my cake is dough دست من نمک نداره from the bottom of my heart ازصمیم قلبم I feel lost سردرگمم

۴ اصطلاح فوق کاربردی/ She’s on to us 30 مهر 1402

۴ اصطلاح فوق کاربردی/ She’s on to us

Hold that thought حرفتو یادت نره/ اشاره به زمانی که به هر دلیلی حرف طرف مثابل را قطع می کنیم As far as I’m concerned اگر نظر منو بخوای Roll with the punches خودتو با شرایط وفق بده/ کنار بیا She’s on to us او دست ما را خوانده