تفاوت go for و come for 17 شهریور 1403

تفاوت go for و come for

فعل come for به معنی “آمدن برای گرفتن/وصول کردن” است. !You have come for my money, haven’t you? No one can have it برای گرفتن پول من آمده ای، نه؟ هیچ کس نمی تواند آن را داشته باشد فعل go for در معانی زیر کاربرد دارد: دوست داشتن I don’t go for horror movies به […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 4 از 88 - الفبای زبان
اصطلاح جذاب «فکر کردن نمیخواد» به انگلیسی 22 مرداد 1403

اصطلاح جذاب «فکر کردن نمیخواد» به انگلیسی

It’s a no-brainer فکر کردن نمیخواد   It was a no-brainer coming here really واقعاً آمدن به اینجا انقدر فکر کردن نداره It just seemed like a no-brainer to me فقط به نظر من نیازی به فکر کردن نداشت It was a no-brainer and an absolute fit for our business فکر کردن نمی خواست برای […]

چگونه بگوییم « نمی تونم حرف نزنم/ نمی تونم نخندم» 21 مرداد 1403
ساختار can’t help + v + ing؛

چگونه بگوییم « نمی تونم حرف نزنم/ نمی تونم نخندم»

ساختار can’t help + v + ing به جمله  I can’t talk دقت کنید، به معنای «نمی تونم حرف بزنم» است، حالا وقتی بخواهیم بگوییم «نمی تونم حرف نزنم» باید از ساختار بالا استفاده کنیم . I can’t talk =نمی تونم حرف بزنم  I can’t help talking =نمی تونم جلوی حرف زدنمو بگیرم/ نمی تونم […]

اصطلاحات Hit the hay & Hit the road به چه معناست؟ 21 مرداد 1403

اصطلاحات Hit the hay & Hit the road به چه معناست؟

Hit the hay رفتن خوابیدن I can’t stay up anymore . I’m gonna hit the hay   ن دیگر نمی توانم بیدار بمانم. من می روم بخوابم. Hit the road رفتن به راه افتادن   It’s getting late. I’d better hit the road دارد دیر می‌شود. بهتر است بروم.

اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی 20 مرداد 1403

اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی

Shop around فعل عبارتی (phrasal verb) Shop around به معنای “مقایسه قیمت ها” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: compare prices   مثال: I want to shop around a little before I decide on these boots می‌خواهم قبل از تصمیم‌گیری درباره خرید این چکمه‌ها، کمی قیمت ها را مقایسه کنم.

اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی 20 مرداد 1403

اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی

Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی:   end a phone call   مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.

۳ اصطلاح پرکاربرد / «فقط لب تر کن» به انگلیسی چی می شه؟ 16 مرداد 1403
It comes in handy به چه معناست؟

۳ اصطلاح پرکاربرد / «فقط لب تر کن» به انگلیسی چی می شه؟

I’m swamped بدجور سرم شلوغه!   Just name it فقط لب تر کن!   It comes in handy به درد میخوره!

اصطلاح !Castle in the sky 16 مرداد 1403

اصطلاح !Castle in the sky

Castle in the sky=the unlikelihood that something will happen=an expression of unrealistic or impossible expectations چیزی که بعید است اتفاق بیفتد/ اتفاق غیرواقعی و غیر ممکن/ رویا پردازی He keeps talking about how he’ll move to Los Angeles to be a famous actor, but it’s just castles in the sky if you ask me او […]

اصطلاح !Hats off to you 16 مرداد 1403

اصطلاح !Hats off to you

اصطلاح Abuse of power 16 مرداد 1403

اصطلاح Abuse of power

abuse of power=misconduct= mismanagement= power harassment= corruption سو استفاده از قدرت/ اعمال قدرت نابه جا/ Some examples of abuse of power include causing emotional stress to other individuals برخی از مصادیق سوء استفاده از قدرت شامل ایجاد استرس عاطفی به افراد دیگر است

اصطلاح «concern is misplaced» به چه معناست؟ 15 مرداد 1403

اصطلاح «concern is misplaced» به چه معناست؟

Your concern is misplaced  نگرانیت بی مورده!   خودِ واژه misplaced به معنای «گم کردن در جای اشتباه قرار دادن» است.   I think your concern is misplaced. he is no threat to anyone فکر می کنم نگرانی شما نابجاست. او هیچ تهدیدی برای کسی نیست.