Indefatigable SYN: tireless (رسمی) خستگی ناپذیر، نَستوه   Although the effort of taking out the garbage exhausted Wayne for the entire morning, when it came to partying, he was indefatigable اگرچه تلاش برای بیرون بردن زباله ها وین را کل صبح خسته کرد، اما وقتی نوبت به مهمانی رسید، خستگی ناپذیر بود.   One can […]

Indefatigable

SYN: tireless

(رسمی) خستگی ناپذیر، نَستوه

 

Although the effort of taking out the garbage exhausted Wayne for the entire morning, when it came to partying, he was indefatigable

اگرچه تلاش برای بیرون بردن زباله ها وین را کل صبح خسته کرد، اما وقتی نوبت به مهمانی رسید، خستگی ناپذیر بود.

 

One can only salute such indefatigable souls, and wish them success in their efforts

فقط می توان به چنین روح های خستگی ناپذیری درود فرستاد و برای آنها در تلاش هایشان آرزوی موفقیت کرد