تفاوت EQ با IQ : “آی کیوت چنده؟” ،” فلانی آیکیوش بالاس”؛ اینها جملاتی هستند که در زندگی روزمره زیاد شنیدهایم. اما IQ به چه معناست؟ EQ چطور؟ تفاوت EQ با IQ در چیست و هر کدام از آنها چه کاربردی دارند و در کدام موقعیت از آنها استفاده میشود؟ در مقاله امروز به تمام […]
تفاوت EQ با IQ : “آی کیوت چنده؟” ،” فلانی آیکیوش بالاس”؛ اینها جملاتی هستند که در زندگی روزمره زیاد شنیدهایم. اما IQ به چه معناست؟ EQ چطور؟ تفاوت EQ با IQ در چیست و هر کدام از آنها چه کاربردی دارند و در کدام موقعیت از آنها استفاده میشود؟ در مقاله امروز به تمام این پرسشها پاسخ خواهیم داد. پس تا انتها با ما همراه باشید.
تفاوت EQ با IQ در چیست؟
قبل از اینکه بریم در مورد تفاوتها یا تعاریفشون صحبت کنیم، اول بریم ببینیم که این دو تا کلمه مخفف چه عباراتی هستند؟ IQمخفف کلمه intelligence quotient است که به معنی هوش شناختیست و EQ مخفف کلمه EMOTIONAL QUOTIENT است که به معنی هوش هیجانیست. حال برویم به تعریف دقیق هر یک از این عبارات بپردازیم.
هوش شناختی: حتما تا به حال بارها و بارها، عبارت تست ضریب هوشی را شنیده اید. این دقیقا مربوط به هوش شناختی یا آیکیو است. آیکیو و ایکیو، هر کدام ضریب اندازه گیری موارد مختلفی در انسانها هستند. آیکیو برای اندازه گیری و تعیین توانایی یادگیری افراد استفاده میشود. یادگیری مواردی همچون منطق، ریاضی، تحلیل، استدلال و … . از دیگر مشخصات آیکیو میتوان به این مورد اشاره کرد که، از زمانی که کودکی به دنیا میآید؛ ثابت است و نمیتوان آن را تغییر داد. مگر در مواردی خاص. مانند تصادف و از بین رفتن حافظه.
همانطور که از نام آیکیو نیز مشخص است، به شناخت و یادگیری افراد بر میگردد. هر چقدر که آیکیو فردی بیشتر باشد، راحت تر مطالب مختلف را میآموزد و در ابعاد مختلف زندگی مانند: تحصیل، کار کردن، رانندگی و … موفق تر است. اما به طور کلی موفقیت در تمام ابعاد زندگی فقط به آی کیو مربوط نیست و موارد بسیار بیشتری در این پروسه دخیل هستند، مانند هوش هیجانی، اراده، پشتکار و … که در ادامه به تمامی این موارد خواهیم پرداخت.
برای آی کیو طبقه بندی های مختلفی وجود دارد که از ۷۰ تا ۱۳۰ است. ۷۰ پایین ترین بهره هوشی بوده و ۱۳۰ به معنای نابغه بودن فرد است. اما همانطور هم که گفته شد، هیچ کدام از این نمرات برای شما شکست یا موفقیت مطلق را در پی نخواهد داشت. همه چیز به تلاش و پشتکار شما برمی گردد.
هوش هیجانی: همانطور که از نام آن نیز مشخص است، هوش هیجانی به هیجانات و احساسات ما مربوط میشود و اگر بخواهیم تعریفی از آن ارائه کنیم باید بگوییم، توانایی برقراری ارتباط با دیگر افراد، درک احساسات و عواطف خود و دیگران، برقراری تعادل بین احساسات و منطق و توانایی نمایش عکس العمل درست در موقعیتهای حساس.
بسیاری از افراد معتقدند که هوش هیجانی در برابر هوش شناختی از اهمیت بالاتری برخوردار است.
دوستان هوش هیجانی اکتسابیست و شما میتوانید با افزایش اطلاعات در حوزه روانشناسی و شناخت خود، به این مهارت دست یابید. حال میخواهیم شما را راهنمایی کنیم که چگونه میتوانید بفهمید هوش هیجانی شما در چه سطحی بوده و چگونه میتوان آن را افزایش داد؟
حتما تا به حال شنیدهاید که میگویند “فلانی خیلی احساساتیه”. اما اصلا احساسات شامل چه مواردیست؟ دوستان، احساسات شامل تمام حس هاییست که در یک انسان وجود دارد.
ما معمولا اشتباه برداشت میکنیم. تنها کسانی که بسیار گریه میکنند احساساتی نیستند، بلکه کسانی که بسیار عصبانی میشوند، میترسند، خجالت میکشند و … هم از احساسات فراوانی برخوردارند؛ فقط جنس احساس آنها متفاوت است.
انواع احساسات
احساسات انواع مختلفی دارد که میتوان آنها را در ۱۷ دسته اصلی طبقه بندی کرد که عبارتند از: امید، خجالت، شادی، غم، ترس، حسادت، نفرت، حیرت، عشق، امنیت، رضایت، درد، اعتماد، احترام، حقارت، کلافگی، عصبانیت.
آشنایی با انواع احساسات چه کمکی به افزایش هوش هیجانی میکند؟ همانطور که گفته شد مهم ترین تفاوت EQ با IQ این است که هوش هیجانی اکتسابی تر از هوش شناختی است و آسانتر میتوان آن را کسب کرد. و برای کسب این هوش باید به طور کامل احساسات گفته شده را بشناسیم.
چگونه می توان فهمید که هوش هیجانی ما در چه سطحی قرار دارد؟
خب همانطور هم که قبلا ذکر کردیم، هوش هیجانی به طور کامل با احساسات در ارتباط است.
مرحله اول : پس برای اینکه بفهمیم هوش هیجانی ما در چه سطحی قرار دارد؛ ابتدا باید بفهمیم که چقدر میتوانیم احساسات خود را در لحظههای مختلف شناسایی و درک کنیم. اجازه دهید دقیق تر برایتان توضیح دهیم. برای داشتن هوش هیجانی بالا، در اولین مرحله شما باید بتوانید در موقعیتهای مختلف (عصبانیت، خوشحالی، غم و …)؛ احساسات خود را به طور دقیق تشخیص داده و درک کنید تا بتوانید در مراحل بعد عکس العمل مناسبی نشان دهید.
مرحله دوم : این مرحله از اهمیت بالایی برخوردار بوده و میتوان گفت که سرنوشتساز است. در این مرحله شما باید بتوانید احساسات خود را مدیریت و کنترل کنید. برای مثال اگر در موقعیتی قرار دارید که شما را بسیار مضطرب کرده، پس از شناخت دقیق احساس خود؛ باید بتوانید آن را مدیریت کنید تا کسی متوجه اضطراب شما نشود یا این اضطراب شما باعث آسیب رساندن به فرد یا کاری که قصد انجام آن را دارید نشود. اگر در این مرحله موفق نیستید و توانایی مدیریت احساسات خود را ندارید، یعنی از هوش هیجانی بالایی برخوردار نیستید و باید تمرین کنید تا مهارت خود را در این زمینه بالا ببرید.
مرحله سوم: پس از اینکه شما احساسات خود را شناخته، آن را درک کردید و متناسب با آن عکس العمل نشان دادید؛ حال نوبت به شناخت و درک احساسات دیگران میرسد. در این بخش شما باید بتوانید احساسات فرد یا افراد مقابل خود را بشناسید و درک کنید. با آنها احساس نزدیکی داشته باشید و این حس را به درستی به افراد مقابل خود منتقل کنید. اگر تمام این موارد را انجام دهید میتوانید عکسالعمل مناسب و درستی در برابر آنها نشان دهید.
حال این سه مورد را با دقت بخوانید و صادقانه به خود امتیاز دهید. اگر بخواهید از ۱ تا ۱۰ به هوش هیجانی خود نمره دهید، چه عددی را در نظر خواهید گرفت؟ مهارت شما در مراحل گفته شده در چه حدی قرار دارد؟ آیا نیاز به بهبود هوش هیجانی خود دارید یا از آن راضی هستید؟
روشهای تقویت هوش هیجانی
برای تقویت هوش هیجانی راهکارهای بسیار ساده و هیجان انگیزی وجود دارد که شما میتوانید با به کارگیری آنها احساسات خود و دیگران را بهتر شناخته و مدیریت کنید و در مقابل رفتارهای دیگران، عکس العملهای بالغانه تر و حرفه ای تری از خود نشان دهید.
با دقت به رفتارهای دیگران و عکس العملهای خود نگاه کنید : هر چه در رفتار و کردار خود و دیگران دقیق تر شوید، شناخت بیشتری پیدا میکنید و کمتر اشتباه خواهید کرد. اعتماد به نفس شما بیشتر میشود و ساده تر میتوانید در موقعیتهای مختلف خود را کنترل کنید.
عوامل تحریک کننده احساسات خود را بشناسید: موارد مختلفی وجود دارند که احساسات مختلف (نفرت، حسادت، شادی، غم و …) ما را تحریک میکنند. حتما این موارد را به طور دقیق بشناسید و سعی کنید کمتر خود را در معرض آنها قرار دهید. اما گاهی اوقات ما نمیتوانیم موقعیتی که میخواهیم در آن حضور داشته باشیم را انتخاب کنیم. ممکن است شما ناخواسته در موقعیتی قرار بگیرید که باعث عصبانیت شما شود. در این مواقع باید بتوانید با استفاده از تکنیکهای مختلف (تکنیکهای هر فردی منحصر به فرد خود اوست)، احساسات خود را مدیریت کنید. اگر تا به حال تکنیک منحصر به فرد خود را پیدا نکرده اید، حتما آزمون و خطا کنید و انقدر آن را تکرار کنید تا بتوانید راهی که باعث آرامش شما در موقعیتهای خود میشود را بیابید.
زبان بدن: زبان بدن در هوش هیجانی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. حتما زبان بدن خود را تقویت کنید و همینطور سعی کنید با تمرین متوجه شوید که زبان بدن افراد در حالات مختلف چه احساسی را نشان میدهد؟ این کار به شما در افزایش هوش هیجانی کمک بسیاری خواهد کرد.
خوب گوش کنید، خوب ببینید و خوب تحلیل کنید: برای اینکه بتوانیم یک حرف و عکس العمل درست نشان دهیم، باید ابتدا به درستی متوجه شویم که طرف مقابل از ما چه میخواهد. برای درست متوجه شدن باید ابتدا خوب سخنان طرف مقابل را بشنویم و بفهمیم که به قول معروف قضیه از چه قرار است. پس سعی کنید که مهارت خوب شنیدن، دیدن و تحلیل کردن را در خود تقویت کنید.
دایره ارتباطی خود را گسترش دهید: با افراد مختلف از فرهنگها و موقعیتهای مختلف، ارتباط برقرار کنید. هر چه با افراد بیشتری در ارتباط باشید، تجربه و مهارت شما در شناخت احساسات دیگران افزایش مییابد.
وقتی از شما انتقادی میشود، آن را بپذیرید: همیشه یک سری از اخلاق و رفتار های ما وجود دارد که خودمان متوجه اشتباه بودن آن نمیشویم. بنابراین نیاز داریم تا از زبان دیگران بشنویم و بتوانیم آن را اصلاح کنیم. انتقاد پذیر بودن را تمرین کنید تا هر روز بیشتر از روز قبل رشد کنید.
سفر کنید: سفر کردن یکی از زیباترین و هیجان انگیز ترین روشهای تقویت هوش هیجانی است. سفر کردن به اندازه چند سال زندگی به ما تجربه و اطلاعات جدید میدهد. شما در سفر با مکانها، موقعیتها و افراد متفاوتی آشنا میشوید که همین مسئله یک روش عالی برای درک و شناخت احساسات دیگران است.
امیدواریم پس از مطالعه این مقاله به طور کامل تفاوت EQ با IQ را درک کرده باشید و زین پس در جهت افزایش هوش هیجانی خود، گامهای بزرگی را بردارید.
Wednesday, 18 December , 2024