چند واژه کاربردی (۸۳)
deliveranceرهایی، رستگاری discretionبصیرت، احتیاط، حزم، نظر، رای، صلاحدید disengagementرهایی از قید یا تعهد، متارکه روابط emancipationآزادی، رهایی، رستگاری، رها سازی، تخلیص freedomآزادی، استقلال، معافیت، آسانی، روانی freedom liberationآزاد کردن، نجات libertyآزادی، اختیار، اجازه، فاعل مختاری liberty releaseرها کردن، رهتیی، ترخیص، پخش، آزاد کردن، مرخص کردن، spaceفرصت، درفضا جا دادن، فاصله دادن، فاصله داشتن، فاصله گذاشتن
peregrination& Travel
journeyسفر، مسافرت، سیاحت، سفر کردن passageگذر، عبور، حق عبور، پاساژ، اجازه عبور، سپری شدن، راهرو، گذرگاه peregrinationمسافرت دور، جهانگردی، safari سیاحت اکتشافی در آفریقا، سیاحت کردن travelسفر کردن مسافرت کردن، مسافرت، گردش،
عبارت divulge
divulge= make known=betray=reveal فاش کردن/ خیانت در امانت کردن/افشا ساختن The CEO refused to divulge how much she earned. مدیرعامل از افشای میزان درآمد او خودداری کرد.
اصطلاح dead ahead
dead ahead=straight ahead=it’s directly in front پیش رو/درست در مقابل استفاده از واژه dead در این اصطلاح به معنای افراطی و حالت تاکیدی دارد.مثل حرکت کشتی که باید دقیق و درست باشد. Example:!The post office is dead ahead. Keep going and you can’t miss it اداره پست درست پیش رو است همین مسیر را پیش […]
I’m a night owl
I’m a night owlمن شب زنده دارم. night bird, nighthawk= night owl I’m an early birdمن سحرخیزم. ?Do I have toآیا مجبورم؟ ?Can I help youآیا میتوانم کمک تان کنم؟ ?How are things goingاوضاع چطور پیش می رود؟ ?Any thing elseآیا چیز دیگری مدنظر دارید؟ ?Are you kiddingشوخی می کنی؟
عبارات ruthless & pushy
pushy= brash=ambitious مصمم برای انجام کاری/ جاه طلب/سختگیر I used to be very pushy about my views on food من قبلاً در مورد دیدگاهم درباره غذا بسیار سختگیر بودم. ruthless هدفمند/ کسی که می داند چه می خواهد/ظالم He has a ruthless determination to succeed او عزم ظالمانه ای برای موفقیت دارد
megalopolis
megalopolis= an extremely large city کلان شهر Today Shenzhen is a megalopolis of 13 million people امروز شنژن یک کلان شهری با ۱۳ میلیون نفر است
Monday, 23 December , 2024