نمونه مکالمه انگلیسی در هواپیما
?Can i have a pillow میتونم یه بالش داشته باشم؟ ?can i have a blanket میتونم یه پتو داشته باشم؟ ?can i have a pair of headphones میتونم یه هدفون داشته باشم؟ ?could i have some water میتونم یه مقدار آب داشته باشم؟ ?Could i have some extra napkins میشه […]
عبارت «To be honest»
عبارت “To be honest” رو چه در ابتدای جمله تون و چه در انتهاش میتونید بکار ببرید.این عبارت می تواند به معنای «راستش را بخواهی/صادقانه» معنی می شود. به این مثالها توجه کنید: To be honest, I think you’re really good at soccer راستشو بخوای فکر کنم تو در فوتبال خیلی ماهر هستی. I […]
واژگان «posterity»
posterity=all future generations اعقاب، اولاد، زادگان، ایندگان، اخلاف She was convinced that the result would be world peace and universal prosperity او متقاعد شده بود که نتیجه صلح جهانی و رفاه جهانی آیندگان خواهد بود Governments emphasize its central role in the future prosperity of the global economy دولت ها بر نقش محوری آن در […]
واژه «versatile»
versatile=able to do many different things or to adjust to new conditions چندکاره چندمنظوره، چندکاربردی، همه فن حریف، زیرک، متحرک، روان، همه کاره، تطبیق پذیر He was a versatile guitarist, and recorded with many leading rock bands او یک گیتاریست همه فن حریف بود و با بسیاری از گروه های موسیقی پیشرو راک ضبط کرد […]
واژه «bravado»
bravado=a swaggering show of courage شجاعت ظاهری لاف، اعتماد به نفس کاذب It was her first day in the classroom and she was almost shaking with fear, but with false bravado — she took a deep breath and turned to face her students اولین روز او در کلاس بود و تقریباً از ترس میلرزید، […]
واژه «abyss»
abyss گودال/ گودال عمیق /خلیج/هر چیز بی انتها و بی نهایت a rope led down into the dark abyss طنابی به گودال تاریک منتهی شد the abyss of their grief and sorrow ورطه /بی نهایتی از غم و اندوه
واژه «Careen»
careen =move headlong at high speed این واژه دو معنی دارد یک یبه معنای دیوانه وار رانندگی کردن/ با سرعت راندن/خارج از کنترل دیگری به معنای کشتی را روی ساحل به پهلو خواباندن یا کج کردن چیزی the train careened out of control قطار با سرعت زیادی که داشت از کنترل خارج شد High waves […]
واژه ای برای «وادار کردن/موظف بودن»
oblige=make someone legally or morally bound to an action or course of action مجبور کردن/ وادار ساختن اخلاقی یا قانونی/موظف بدون طبق قانون Her job obliges her to work overtime and on weekends شغل او او را مجبور می کند که اضافه کاری و در آخر هفته ها کار کند They asked for food and […]
واژه «Banquet» به چه معناست؟
banquet=a ceremonial dinner party for many people ضیافت های بزرگ مثل عروسی و کنفرانس Banquet hall سالن ضیافت/ تالار ضیافت و مهمانی they held a banquet in his honour به افتخار او ضیافتی برپا کردند a lavish five-course banquet یک ضیافت مجلل پنج نفره the wedding banquet was lovely ضیافت عروسی دوست داشتنی بود […]
واژگان کاربردی انگلیسی (۹۲)
Budget بودجه Haggle : چونه زدن Discount : تخفیف Debt : بدهکاری Profit : سود Loss : ضرر Currency : واحد پول Cash : پول نقد Interest : بهره Loan : وام Change : پول خورد Deposit : واریزکردن Bankrupt : ورشکسته Stocks : سهام Inflation : تورم Inheritance : ارثیه
Sunday, 22 December , 2024