The match was drawn/ یکی از کاربردهای Draw
The match was drawn They drew at 2_2 بازی مساوی شد آنها در ۲_۲ مساوی کردند a drawn game: The match ended in a draw یک بازی مساوی: بازی با تساوی به پایان رسید a drawn game The match ended in a draw این دیدار با تساوی به پایان رسید a car draw قرعی کشی […]
اصطلاح «off the charts» به چه معناست؟
off the charts خیلی زیاد/خیلی بالا/فوق العاده/بیش از انتظار The Doctor immediately made a call to my primary physician to find out what medications I could take, because my blood pressure was off the charts دکتر فوراً با پزشک اصلی من تماس گرفت تا بفهمد چه داروهایی را می توانم مصرف کنم، زیرا فشار […]
چند جمله کاربردی/ «خون دماغ شدن» به انگلیسی
These flowers are artificial این گُل ها مصنوعی هستند . He wears a wig او کلاه گیس میزاره . I have a false tooth من دندان مصنوعی دارم . My nose is bleeding خون دماغ شدم . Stir your tea / coffee چای / قهوه خودتان را هَم بزنید ! Your nose is running آب […]
جملات انگلیسی کاربردی در رستوران (۱۰۳)
این هم شربت پرتقال شما. Here is your orangeade, sir مواظب باشید روی لباس تون نریزه. Be careful not to spill it on your clothes اول به هم بزنید بعد بنوشید. First stir it and then drink it این نوشیدنی مزه لیموناد میده. This drink tastes like lemonade دوست داری یک جرعه امتحان کنی؟ ?Would […]
اصطلاحات انگلیسی مرتبط با رانندگی
Hop in بپر بالا، سوارشو! Speed up تند برو! Step on it گاز بده! Overtake سبقت بگیر! Pull over بزن کنار!
جملات رایج زبان انگلیسی در مورد شخصیت افراد(۱۰۰)
در این پست اصطلاحات و جملات رایج انگلیسی که برای توصیف شخصیت افراد به کار می رود، عنوان شده است. نسبتاً اجتماعی است. He‘s quite sociable نسبتاً گوشه گیر است. He’s rather unsociable من مهربان و صمیمی هستم. I’m kind and friendly خودم را مهربان و صمیمی می دانم. I consider myself kind and […]
۳ اصطلاح کاربردی/ «عقده داشتن» به انگلیسس
Have a chip on your shoulder عقده یا حس بدی داشتن درباره مسئله ای Rain on someone’s parade برنامه یا خوشی کسی را لو دادن/ خراب کردن نقشه pot the cart before the horse کار وارونه کردن، کار غیر منطقی کردن
عبارت «Tail off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Tail off به معنای “ساکت شدن، سکوت کردن، کاهش یافتن تدریجی” است. syn for tail off=Become silent =inaudible مثال: The voices tailed off when she entered وقتی او وارد شد، سر و صداها خوابید (همه سکوت کردند). Our productivity tailed off last year بهره وری ما در سال […]
پنج روش در پاسخ به معذرت خواهی!
That’s OK گپی نیست. It happens این چیزها اتفاق می افتد. No problem / No worries مشکلی ندارد.(به فکر اش نباش). Don’t worry about it نگران اش نباش. I forgive you تو را می بخشم.
فعل عبارتی «Bring forward» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Bring forward به معنای “زودتر از زمان تعیین شده اتفاق افتادن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Make something happen earlier than originally planned مثال: The meeting has been brought forward to this Friday instead of next week because some people couldn’t make it then این جلسه به […]
Saturday, 22 February , 2025