ترکیبی برای بیان «نمیتوانیم کاری را انجام بدهیم!»
در سطوح پیشرفته، برای بیان اینکه نمیتوانیم کاری را انجام بدهیم، از ساختار زیر استفاده میکنیم: I can’t help (Verb + ing) I can’t help laughing نمیتونم نخندم. I can’t help eating fast food نمیتونم فست فود نخورم. I can’t help shopping نمیتونم خرید نکنم.
درباره Make friends
حالا اگر بخواهیم مفهوم “دوست شدن” را بیان کنیم، باید از فعل “make” قبل از این کلمه استفاده کنیم “make friends“. البته برای بیان این مفهوم به این نکته توجه داشته باشیم که باید حتما به انتهای کلمه” friend” حرف” s” را اضافه کرد. Sometimes it is hard for children to make new friends گاهی […]
چند عبارت به جای Ok
All right بسیار خوب Sure حتما Fine خوبه Agreed موافقم Of course البته By all means با کمال میل Sounds good خوبه به نظر میاد
جملات زیبای انگلیسی (۴)
Mistakes, failures, insult, frustration and rejection are part of progress and growth. Nobody ever achieved anything worthwhile without facing these 5 things in life اشتباهات، شکستها، بیاحترامیها، محرومیت و طرد شدن، بخشی از رشد و ترقی هستند. هیچکس تا به حال نتوانسته چیزی را بدون مواجه شدن با این پنج چیز در زندگی به دست […]
اصطلاح « Talk is cheap» به چه معناست؟
Talk is cheap حرف زدن و عمل نکردن/حرف مفت / حرف زدن آسانه. talk is cheap until you hire a lawyer تا زمانی که وکیل استخدام نکنید، حرف مفت است talk is cheap but it takes money to buy car حرفش آسان است (حرف زدن و عمل نکردن) اما خرید ماشین پول نیاز داره
سه فعل عبارتی نسبتاً پرکاربرد
یکی از راههایی که به ما کمک میکنه شبیه نیتیو ها صحبت کنیم استفاده از افعال دوقمستی یا “Phrasal verb” هاست⠀ ⠀ ⠀ Remove = take sth off/ take off something⠀ I’m going to remove my jacket- I’m going to take off my jacket (take my jacket off)⠀ ⠀ ⠀ Continue = carry on with […]
۳ اصطلاح نیمه کاربردی (۱۰۵)
Punch in the stomach=A punch to the gut اصطلاح به یک ضربه عاطفی یا مالی اشاره دارد/ در معنای خود کلمات به ضربه فیزیکی اشاره دارد Meandering around به معنی چرت و پرت گفتن/ گپ بی هدف/ کلمه Meander به معنی بی هدف راه رفتن Your talk was not well organized. It felt like […]
۴ اصطلاح کاربردی – To play it by ear
To get cold feet جا زدن، دچار ترس و دودلی شدن To get something off one’s chest درد دل کردن، خود را خالی کردن To be in over one’s head خارج از فهم بودن، قابل درک نبودن To play it by ear همینطوری و بدون برنامه کاری را انجام دادن (هر چه باداباد)
داستان کوتاه مرد و قورباغه به همراه ترجمه (۳۶)
The man & the frog An old gentleman was playing a round of golf. Suddenly his ball sliced and landed in a shallow pond. As he was attempting to retrieve the ball he discovered a frog that, to his great surprise, started to speak! “Kiss me, and I will change into a beautiful princess, and […]
درباره Not yet
بجای استفاده از not + already، باید از ساختار not + yet استفاده کرد: not + already => not + yet: We have not been paid yet پول ما هنوز پرداخت نشده است. The plane has not landed yet هواپیما هنوز فرود نیامده است. (اشتباه) The war is not over already (اشتباه) The new […]
Monday, 3 March , 2025