بایگانی‌های alefbayezaban.ir - صفحه 8 از 84 - الفبای زبان
چند عبارت انگلیسی برای بیان سختی یا آسانی کاری 20 مرداد 1403
Phrases for Saying Something is Easy & Difficult؛

چند عبارت انگلیسی برای بیان سختی یا آسانی کاری

  Phrases for Saying Something is Easy & Difficult ده عبارت برای گفتن اینکه چیزی آسان یا سخت است ۱٫ It’s a piece of cake ۲٫ It’s a cinch ۳٫ It’s a breeze ۴٫ Anyone can do it ۵٫ There’s nothing to it ۶٫ It’s hard ۷٫ It’s a bit tricky ۸٫ It’s really tough […]

اگر از پاسخ خود اطمینان ندارید چه بگوییم؟ 20 مرداد 1403
عبارات کاربردی در مصاحبه های انگلیسی؛

اگر از پاسخ خود اطمینان ندارید چه بگوییم؟

عباراتی که در مصاحبه می‌توانند مفید باشند، اگر از پاسخ خود اطمینان ندارید، ساکت نشوید و از عبارات زیر استفاده کنید تا به خود زمانی بدهید تا پاسخ درست به ذهنتان بیاید That’s a difficult question That’s a good question I’ve never thought about it before but برای موافقت، استفاده از عبارات زیر توصیه می‌شود: […]

داستان کوتاه «Love and Time» همراه ترجمه فارسی 20 مرداد 1403

داستان کوتاه «Love and Time» همراه ترجمه فارسی

Love and Time Once upon a time, there was an island where all the feelings lived: Happiness, Sadness, Knowledge, and all of the others, including Love. One day it was announced to the feelings that the island would sink, so all constructed boats and left. Except for Love Love was the only one who stayed. […]

اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی 20 مرداد 1403

اصطلاحی برای «مقایسه قیمتها» درانگلیسی

Shop around فعل عبارتی (phrasal verb) Shop around به معنای “مقایسه قیمت ها” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: compare prices   مثال: I want to shop around a little before I decide on these boots می‌خواهم قبل از تصمیم‌گیری درباره خرید این چکمه‌ها، کمی قیمت ها را مقایسه کنم.

اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی 20 مرداد 1403

اصطلاحی برای «قطع کردن تماس» در انگلیسی

Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است.   مترادف یا توصیف این فعل عبارتی:   end a phone call   مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.

اصطلاح «concern is misplaced» به چه معناست؟ 15 مرداد 1403

اصطلاح «concern is misplaced» به چه معناست؟

Your concern is misplaced  نگرانیت بی مورده!   خودِ واژه misplaced به معنای «گم کردن در جای اشتباه قرار دادن» است.   I think your concern is misplaced. he is no threat to anyone فکر می کنم نگرانی شما نابجاست. او هیچ تهدیدی برای کسی نیست.  

اصطلاحی برای «به فُلانی رفتم/شبیه فُلانی هستم» در زبان انگلیسی 15 مرداد 1403

اصطلاحی برای «به فُلانی رفتم/شبیه فُلانی هستم» در زبان انگلیسی

take after   به کسی رفتن/ شبیه کسی بودن I take after my mother. We are both impatient من شبیه مادرم هست/ به مادرم رفتم. هر دو عجولیم. My son takes after his grandfather with his musical talent   پسرم  استعداد موسیقی اش به پدربزرگش رفته    It’s strange but I don’t really take after […]

چند اصطلاح کاربردی / «خجالت می‌کشم» به انگلیسی چه می شود؟ 15 مرداد 1403
«تروخشک با هم می‌سوزند» چه می شود؟

چند اصطلاح کاربردی / «خجالت می‌کشم» به انگلیسی چه می شود؟

خجالت می‌کشم I am ashamed   خجالتم می دهی. You put me to the blush   خوب که چی؟ ?So what   خدا رحم کرد. That was a close shave   خوابم سبک است. I am a light sleeper   هر که را طاووس خواهد جور هندوستان باید. He who would catch fish must not […]

وقتی متوجه صحبتی نشدیم، از این جملات انگلیسی استفاده کنیم! 15 مرداد 1403

وقتی متوجه صحبتی نشدیم، از این جملات انگلیسی استفاده کنیم!

جملاتی درمورد وقتی به شما کسی چیزی رو توضیح میده و شما متوجه نمیشید… ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتید؟ I’m sorry¸ but I don’t understand you ببخشید، ولی متوجه نمی شوم چی می گی. ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتی؟ ?Can you say that again¸ please می توانی دوباره بگی، […]

۳ جمله کاربردی / «به دلم ننشست» در زبان انگلیسی چه می شود؟ 14 مرداد 1403

۳ جمله کاربردی / «به دلم ننشست» در زبان انگلیسی چه می شود؟

I lost my train of thought رشته کلام از دستم در رفت. حواسم پرت شد. یادم رفت چی میگفتم. Something not resonating with someone باهاش ارتباط برقرار نکردن، به دل نچسبیدن، همذات پنداری نکردن، باهاش حال نکردن. درک نکردن. حس و حالش را درک نکردن   Walking on thin ice  در وضعیت شکننده‌ای بودن. در […]