ضمایر موصولی (Wh ها)
در دستور زبان انگلیسی، ضمیر کلمهای است که بهجای اسم یا گروه اسمی مینشیند و نقشهای مختلفی میگیرد. ضمایر انگلیسی با توجه به موقعیتی که در جمله دارند، به انواع گوناگونی تقسیم میشوند. how کیفیت و چگونگی how high برای ارتفاع how much برای مقدار how tall برای قد شخص of which برای مالکیت شی […]
واژگان مربوط به درآمدها
انواع و اقسام درآمدها و یا مبالغی رو که بسته به سن، حرفه، سرمایه گذاری و یا نوع رابطه می توان بدست آورد، را می توان به طور کلی در چند کلمه زیر خلاصه کرد: Pension: مستمری بازنشستگی Grant:کمک هزینه تحصیلی، بورس Fee: حق الزحمه، حق وکالت، حق طبابت Salary:حقوق بخصوص در بازه های طولانی […]
انواع طعم ها به انگلیسی
Yummy خوشمزه،لذیذ Yucky حال به هم زن، تهوع آور Delicious خوشمزه، لذیذ Spicy تند، پر ادویه Sour ترش، فاسد Salty شور Bitter تلخ Sweet شیرین Bland بی مزه Greasy چرب، روغنی Sweet and sour ترش و شیرین، ملس Tasty خوش طعم، خوشمزه
ادیان مختلف در زبان انگلیسی
Muslim مسلمان Christian مسیحی Jewish یهودی Buddhist بودایی Zoroastrian زرتشتی
کاربرد Where & Whereabouts
Where VS. Whereabouts وقتی با where سوال شود ما باید آدرس دقیق محل رو بدیم به مثال توجه کنید : ?Where is the restaurant The restaurant is on 10 main street right next to the park Whereabouts یعنی حدودا” ، تقریبا” ?Whereabouts is the restaurant .The restaurant is close to the park
تفاوت older&elder
از older برای گفتن اینکه فردی (از لحاظ سنی) بزرگ تر از فردی دیگر است استفاده می شود. از این کلمه برای صحبت کردن در مورد قدمت مکان ها، ساختمان ها، اشیاء… هم استفاده می شود. James is older than Richard جیمز از ریچارد بزرگ تر است. This building is older than most of the […]
واژه «Foe»
Foe : an enemy دشمن، عدو، خصم، معاند friend and foe دوست و دشمن one of his political foes یکی از دشمنان سیاسی او
عبارات و افعال با Stand
Collocations with stand Stand back عقب ایستادن Stand by کناری کسی ماندن Stand down کناره گیری کردن Stand for… مخفف….بودن Stand in جایگزین کسی شدن Stand out متمایز بودن/ نمایان بودن Stand over بالای سر کسی ایستادن Stand up ایستادن/ بلند شدن
کلماتی که با فعل « Break» می آیند
Collocations With Break Break a habit ترک عادت Break a promise شکستن عهد و پیمان Breaking off an engagement برهم زدن نامزدی Break the news to sb خبر داغ “به کسی دادن” Break the silence شکستن سکوت Break sb’s heart شکستن دل
واژه «Dowdy »
Dowdy slovenly= untidy نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.
Sunday, 19 January , 2025