بایگانی‌های لغات ضروری زبان - صفحه 12 از 27 - الفبای زبان
واژگانی با Have 27 فروردین 1403
Collocations with HAVE

واژگانی با Have

Collocations with HAVE have a bath دوش گرفتن have a drink نوشیدنی نوشیدن have a good time خوش گذرانیدن have a haircut موها را کوتاه کردن have a holiday به تعطیلات رفتن have a problem مشگل داشتن have a rest استراحت کردن have lunch ناهار خوردن have sympathy همدردی کردن

لغات کاربردی مربوط به حوادث طبیعی 26 فروردین 1403

لغات کاربردی مربوط به حوادث طبیعی

Hurricane/typhoon ردباد ، طوفان Earthquake زلزله Tidal wave طوفان دریایی Volcanic eruption فوران اتشفشان Drought خشکسالی Storm توفان Flood سیل avalanche بهمن landslide / mudslide رانش زمین blizzard یخبندان ، کولاک tsunami سونامی forest fire اتش سوزی جنگل Corn snow/ hailstones تگرگ Earthquake زلزله

تفاوت Moisture & Humidity 26 فروردین 1403

تفاوت Moisture & Humidity

The difference between Moisture & Humidity Both of them refer to the amount of Water Contained in the Air هر دوی آنها به میزان آب موجود در هوا اشاره دارند Humidity is measurement of Vapour Content.(Water in Gas state.) رطوبت اندازه گیری محتوای بخار است. (آب در حالت گاز)./رطوبت، نم، تری، مقدار رطوبت هوا Moisture […]

اصطلاحات ولغات حوزه سلامت 21 فروردین 1403

اصطلاحات ولغات حوزه سلامت

Stay fit and healthy تندرست و سالم ماندن Follow a healthy diet رعایت رژیم غذایی سالم Have a good night’s sleep خواب خوب داشتن Boost your immune system تقویت سیستم ایمنی بدن Reduce stress levels کاهش سطح استرس Stay hydrated هیدراته ماندن/ آب کافی به بدن رساندن Take regular exercise ورزش منظم داشتن Practice good […]

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۱) 19 فروردین 1403

جملات کوتاه انگلیسی با ترجمه (۳۱)

the beauty of pure and genuine connections is they do not feel heavy even in disagreements زیبایی، پیوند خالص و اصیل به این است که حتی در اختلاف نظرها احساس سنگینی ندارید. Create new habits. Meet new people. Try a new routine. Wake up earlier. There are too many possibilities in life to not be […]

واژگان کاربردی (۱۰۵) 19 فروردین 1403

واژگان کاربردی (۱۰۵)

math-ریاضیات measurements-واحد اندازه گیری -meter – متر, centimeter – سانتی‌متر, kilogram – کیلوگرم, half – نصف, circle – دایره, square – مربع temperature – دما, date – تاریخ, weight – وزن, edge – لبه, corner – گوشه

رایج ترین شغلها به زبان انگلیسی (۱۱) 19 فروردین 1403

رایج ترین شغلها به زبان انگلیسی (۱۱)

adviser مشاور apprentice کارآموز chief executive مدیر عامل اجرایی executive مدیر PA دستیار شخصی operator اپراتور clerk منشی officer افسر managing director مدیرعامل acting بازیگری

۷ واژه ی کاربردی با free 14 فروردین 1403

۷ واژه ی کاربردی با free

۷ واژه ی کاربردی با free Freedom آزادی Free enterprise اقتصاد آزاد، کسب و کار آزاد، رقابت آزاد درسیستم سرمایه داری Free handed سخاوتمند، دست و دل باز Free port بندر آزاد Freethinker آزاد اندیش Freeman آزاده Free university دانشگاه آزاد

فعل «to predict» 14 فروردین 1403

فعل «to predict»

 پیش بینی کردن to predict It’s difficult to predict that  مثال: پیش بینی کردنش مشکله. Newspapers predicted that the president would be re-elected روزنامه ها پیش بینی کردند که رئیس جمهور دوباره انتخاب خواهد شد. It’s difficult to predict the long-term effect of this decision  مشکله که بشه نتایج بلند مدت این تصمیم رو پیش […]

مترادف های واژه «Big» 28 اسفند 1402

مترادف های واژه «Big»

 Different ways to say ”BIG”  Large Huge Giant Hefty Gigantic Sizeable Colossal Massive Immense Enormous Monstrous Humongous Tremendous Considerable