بایگانی‌های عبارات زبان انگلیسی - صفحه 71 از 91 - الفبای زبان
عبارت divulge 12 مرداد 1402

عبارت divulge

divulge= make known=betray=reveal فاش کردن/ خیانت در امانت کردن/افشا ساختن The CEO refused to divulge how much she earned. مدیرعامل از افشای میزان درآمد او خودداری کرد.

I’m a night owl 10 مرداد 1402

I’m a night owl

I’m a night owlمن شب زنده دارم. night bird, nighthawk= night owl I’m an early birdمن سحرخیزم. ?Do I have toآیا مجبورم؟ ?Can I help youآیا میتوانم کمک تان کنم؟ ?How are things goingاوضاع چطور پیش می رود؟ ?Any thing elseآیا چیز دیگری مدنظر دارید؟ ?Are you kiddingشوخی می کنی؟

جایگزین های «بله» در زبان انگلیسی کدامند؟ 10 مرداد 1402

جایگزین های «بله» در زبان انگلیسی کدامند؟

megalopolis 09 مرداد 1402

megalopolis

megalopolis= an extremely large city کلان شهر Today Shenzhen is a megalopolis of 13 million people امروز شنژن یک کلان شهری با ۱۳ میلیون نفر است

midden 09 مرداد 1402

midden

middenکلمه اسلنگ که در اسکاتلند استفاده می شود این کلمه توسط کشاورزان بریتانیایی برای توصیف مکانی که در آن کود گاو یا سایر حیوانات در حیاط مزرعه جمع آوری می شود استفاده می شود. synonyms for midden= mess= muddle= chaos=muck hill توده فضولات/انبوهی از ذباله/ آشفتگی

languorousبه چه معناست؟ 09 مرداد 1402
listless=spiritless

languorousبه چه معناست؟

languorous synonyms of languorous=listless=spiritless بی رمق/ سست/بی روح I felt warm and languorous احساس گرما و بی حالی داشتم

shrewd به چه معناست؟ 09 مرداد 1402

shrewd به چه معناست؟

shrewd(adjective)= good at judging people and situations

overtone 09 مرداد 1402

overtone

overtone=connotation, hint, implication, undercurrent, intimation مفهوم/ اشاره/ضمنی/فرعی Definition: (noun) An ulterior, usually implicit meaning or quality; an implication or a hint. Often used in the plural Usage: There were overtones of discontent in his speech

brainwave 08 مرداد 1402

brainwave

brainwave brainwave synonyms of brainwave= a sudden clever idea= brainstorm= insight جرقه ذهنی/ ناگهانی ایده ای هوشمندانه به ذهن رسیدن/بصیرت .I couldn’t see how I could get home from the station – then I had a brainwave نمی‌توانستم ببینم چگونه می‌توانم از ایستگاه به خانه برگردم سپس یک جرقه ذهنی(فکری به کلم زد) زدم.

wind blow/ وزش باد 08 مرداد 1402

wind blow/ وزش باد

امروز باد می وزد.It’s windy today باد سردی می وزد.A cold wind is blowing این باد تا استخوان نفوذ می کند.This wind cuts like a knife باد در میان درختان زوزه می کشد.The wind is howling through the trees هوا طوفانی است.It’s stormy طوفان دیشب خسارات فراوانی ببار آورد.The storm last night did a lot […]