?Store Or Shop
“shop” به معنای هر مکانی است که کالاهای خرده فروشی، اغلب از یک نوع، مانند کالاهای برقی، لباس، مواد غذایی و غیره را به فروش می رساند.the British use shop mobile shop Butcher shop “store” به معنای یک فروشگاه بزرگتر است که به بخش هایی تقسیم شده و چندین نوع کالا را به فروش می […]
In the red/in the black
In the red در وضعیت بحرانی به لحاظ مالی/خرج کردن بیشتر از درآمد .The company has been in the red for the last three quarters این شرکت در سه فصل گذشته در وضعیت قرمز قرار داشته است. In the black بدهکار نبودن به لحاظ مالی / یا وضعیت سود آور بودن .She hoped that her […]
Two days away
Two days away is Wednesday دو روز دیگه چهارشنبه است. Two weeks away is winter دو هفته دیگه زمستونه.
Midas touch
Midas touch اصطلاحاً دست به خاک می زند طلا می شود/فرد موفق در امور مالی This idiom comes from the story of King Midas, who turned everything he touched into gold. It’s used to say that someone is very successful in their business ventures and has an easy time making money این اصطلاح از داستان […]
take heart
take issue = disagree= express an opposed مخالفت کردن با چیزی–نظر مخالف داشتن take issue با حرف اضافه with همراه است. مثال: I took issue with him over his interpretation of the instructions I must take issue with a comment you made yesterday take into account = take account of = To consider or regard= […]
ten minutes flat
flat =completely; absolutely دقیقاً-فیکس سر تایم- تاکید این قید بر سرعت انجام آن کار و کوتاهبودنِ زمان صرفشده است زمانی که می خواهیم بگوییم دقیقا و مُک کاری را انجام دادیم (سر ساعت یا دقیقا) از قید “flat“، درست بعد از زمان ذکرشده، استفاده میکنیم که معمولا در مکالمات غیررسمی استفاده می شود. in ten […]
مکالمه شماره (۷)
You get a great tan شما میتونی افتاب هم بگیری .Tracy : Guess what….I ‘ ve found a summer job?Mark : That ‘s great. Anything interesting.Tracy : Yes, working at an amusement park.Mark : Wow , that sound fantastic?Tracy : So, have you found anythingMark : Nothing yet , but I have a couple of […]
…That’s that
That’s that همین که گفتم- کلام آخر Meaning : there is nothing more to do or say about the matter- used to emphasize that a situation or decision can not be changed I don’t give it to you. That’s that She said that’s that was the car she wanted We close in five more metres […]
دو نمایشنامه از برتولت برشت و سم شپرد راهی بازار نشر شد
ترجمه دو نمایشنامه «رویاهای صادقانه سیمون ماشار» نوشته برتولت برشت و «دست نامرئی» نوشته سم شپرد توسط نشر نیماژ منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش الفبای زبان، ترجمه دو نمایشنامه «رویاهای صادقانه سیمون ماشار» نوشته برتولت برشت و «دست نامرئی» نوشته سم شپرد به تازگی توسط نشر نیماژ منتشر و روانه بازار نشر […]
Break the bank
Break the bank گران قیمت/ هزینه زیاد to be very expensive or too expensive نکته: این اصطلاح معمولا در جملات منفی استفاده می شود Buy a car that’s dependable but won’t break the bank as in I guess the price of a movie won’t break the bank
Sunday, 24 November , 2024