ترکیب گرامری «go + adjective»
go + adjective – به معنای (شدن) است به این مثالها دقت کنید: Go blind—کور شدن Go deaf—کر شدن Go mad— دیوانه شدن Go bald — کچل شدن شما همچنین میتوانید برای تغییر رنگ نیز از این عبارت استفاده کنید؛ Her hair went white موهاش سفید شد She stopped breathing and her face went […]
انواع مختلف کاربرد By در جملات
کاربرد اول: زمان در این کاربرد، کلمه by معنی “تا” و یا “قبل از” می دهد: be home by five o’clock. (= at or before five) تا قبل از ساعت ۵ خانه باش By the end of the meal, everybody was drunk تا پایان غذا، همه مست بودند. نکته: قبل از […]
۵ اصطلاح و عبارت کاربردی/He’s Open to Bribery
He’s Open to Bribery او اهل رشوه است He’s a Bad Egg ادم ناتویی است His Metal Is Bad جنسش شیشه خورده داره(تختهش کمه) He’s Cut No Ice حناش دیگه رنگی نداره He’s a Big Shot آدم کله گنده(خیلی مشهور) ای است
جملات و اصطلاحات کاربردی (۱۰۴)
don’t put me off حواسمو پرت نکن the choice is yours حالا خود دانی truth hurts حقیقت تلخه it made my mouth water دهنم آب افتاد eat your heart out دلت بسوزه
واژگان کاربردی (۱۰۲)
contest: رقابت، مشاجره، مسابقه revenge: انتقام، کینه جویی کردن mourning: سوگواری، عزاداری، ماتم malinger: تمارض کردن، خود را به ناخوشی زدن incidentally: اتفاقا، ضمنا intentionally: دانسته، عمدا interchangeably: بطور قابل معاوضه، بطور تبادل پذیر accidentally: اتفاقا، ناگهان accustomed: انس گرفتن، خو گرفتن ، عادت attached: پیوسته، ضمیمه، دلبسته ascribed: نسبت دادن، رونویس بردار، اسناد admitted: […]
چند اصطلاح کاربردی با واژه extent
to a certain extent/to some extent/to an extent (=partly) تا حدودی We all to some extent remember the good times and forget the bad همهی ما تا حدودی زمانهای خوب را به یاد میآوریم و زمانهای بد را فراموش میکنیم. I do agree with him to an extent من با او تا حدودی موافقم. […]
مترادف های واژه «شجاع»
Brave شجاع، شجاعانه Of the three organizations criticized, only one was brave enough to face the press از بین سه شرکتی که مورد انتقاد قرار گرفته بودند، فقط یکی شجاعت کافی را داشت تا با رسانهها مواجه شود. She died after a brave fight against cancer Courageous شجاع I hope people will be courageous enough […]
نکته گرامری درباره حرف اضافه واژه Quality
برای صحبت در مورد کیفیت چیزی از ساختار of (a) high/low/poor quality استفاده میشود (حرف اضافهی with بکار نمیرود). مثلاً: Japanese electrical products tend to be of much higher quality محصولات الکتریکی ژاپنی معمولاً کیفیت بسیار بالاتری دارند. با توجه به توضیحات فوق، جملهی زیر اشتباه است: Switzerland produces goods with a very high quality […]
اصطلاحات رانندگی (۲)/ گاز بده
Hop in بپر بالا،سوار شو push the gas گاز بده make a U turn دور بزن speed up تند برو slow down آهسته برو make a right بپیچ به راست make a left بپیچ به چپ back it up برو عقب hit the brakes بزن رو ترمز
جملات کاربردی در مورد هدیه دادن
Accept a gift هدیه ای رو قبول کردن Receive a gift هدیه ای رو دریافت کردن Give someone a gift به کسی هدیه دادن Shower someone with gifts کسی رو هدیه بارون کردن Wrap (up) a gift کادو پیچ کردن یک هدیه
Wednesday, 25 December , 2024