اصطلاح Under one’s belt
Under one’s belt داشتن مهارت به علت تجربه. از حالت مبتدی بودن خارج شدن. داشتن تجربه یک کاری. he now has almost a year as president under his belt او اکنون تقریبا یک سال به عنوان رئیس جمهور تجربه عملی دارد I want to get more experience under my belt من میخواهم تجربههای حرفه ای […]
اصطلاح By the Time
By the Time کلمهی by گاهی اوقات به معنی «تا قبل از یک زمان مشخص» است و با دو ساختار پرکاربرد زیر میتواند استفاده شود: by the time + simple present + future perfect The sun will have set by the time I get home تا قبل از اینکه به خانه برسم، خورشید غروب خواهد […]
اصطلاح «tattle on someone» به چه معنی است؟
چُغلی کردن/ اخبار غیرموثق
چند تا اصطلاح جالب (۱۰۷)
dream on به همین خیال باش! خوابشو ببینی! Hush هیس! Right on ایول!، دمت گرم! Have fun خوش بگذره! Lucky you! lucky him خوش به حالت! خوش به حالش! Be reasonable منطقی باش!
اصطلاح «بیا سو تفاهم را برطرف کنیم»
Let’s clear the air=Eliminate confusion بیا سو تفاهم را برطرف کنیم/بهتر کردن اوضاع We had a big argument, but I guess it helped clear the air between us ما دعوای بزرگی داشتیم، اما حدس میزنم که به بهتر شدن اوضاع بین ما کمک کرد
اصطلاح «Look the other way» به چه معناست؟
Look the other way به عمد چیزی را نادیده بگیرید/دور از آنچه عادی یا مورد انتظار است/به روی خود نیاوردن. They’re not really entitled to a discount but the sales manager decided to look the other way آنها واقعاً حق تخفیف ندارند، اما مدیر فروش تصمیم گرفت به روی خود نیاورد Most of […]
اصطلاح «دست انداختن کسی»
Pulling someone’s leg دست انداختن کسی/ کسی را اذیت کردن !You’re pulling my leg! is another way of saying I don’t believe what you’re saying” or “You must be joking ?Is it really your car or are you pulling my leg واقعا ماشین شماست یا داری منو دست می ندازی؟
اصطلاح «That doesn’t count»
That doesn’t count اون حساب نیست. اون قبول نیست. کافی نیست. (اون عملی که انجام دادی) به درد نمیخوره، جبران نمیکنه. That course does not count towards your degree این درس جزو واحدهای ضروری برای گرفتن مدرکت به حساب نمیاد. “اون قبول نیست” I did five pushups today + That doesn’t count! You need […]
اصطلاح «On fire»
on fire=to be doing something really well منظور از این اصطلاح این است که کسی عملکرد بسیار خوبی دارد/یا احساسات شدیدی را تجربه می کند Our pitcher was on fire in the last inning. He struck out three batters in a row Did you hear the guitarist in the last song? He was on fire! […]
برخی اصطلاحات مربوط به رانندگی
مراقب حیوانات باشید Beware of the animals احتیاط Caution خطر مرگ Danger of death دور زدن ممنوع No U – Turn توقف ممنوع No waiting ممنوع Forbidden خیابان یک طرفه One – way street ورود ، راه ورود entrance خروج ، راه خروجی exit ورود آزاد است Free admittance ورود ممنوع admittance forbidden جاده اختصاصی […]
Friday, 1 November , 2024