بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 11 از 74 - الفبای زبان
چند اصطلاح انگلیسی بامزه (۱۰۹) 23 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح انگلیسی بامزه (۱۰۹)

(جل الخالق) Holy moly (تپل مپل) Roly poly (کوتوله موتوله) Humpty Dumpty (کوچولو موچولو) Itsy bitsy (گوگولی مگولی) Goochy goochy goo (هوای دونفره) lovey dovey weather (باشه حتما) Okey dokey (آبکی شلکی) Wishy washy (یهویی، بخوای نخوای) Willy nilly (فس فس نکن) Don’t dilly dally

آشنایی با چند واژه مصوب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی 22 اردیبهشت 1403
دو واژه بیشینه و کمینه؛

آشنایی با چند واژه مصوب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی

فرهنگستان زبان و ادب فارسی به جای واژه‌های ماکسیمم و مینیمم، دو واژه بیشینه و کمینه را پیشنهاد داده است. به گزارش الفبای زبان، روابط عمومی فرهنگستان زبان و ادب فارسی به‌مناسبت روز جهانی زن در ریاضیات،  واژۀ مصوّب فرهنگستان در زمینهٔ ریاضی  را به اشتراک گذاشته است. نگاشت (mapping, map): رابطه‌ای که هر نقطه […]

اصطلاح «شایعه شده که…» 22 اردیبهشت 1403

اصطلاح «شایعه شده که…»

It’s rumored that شایعه شده که …. It’s rumored that she went bankrupt شایعه شده که اون ورشکسته شده. It’s rumored that they are getting married شایعه شده که اونا دارن ازدواج می‌کنن.    She accused him of starting rumors about her. Ever since his sudden resignation, rumors have been flying    او را به […]

اصطلاح «Nip something in the bud» 22 اردیبهشت 1403

اصطلاح «Nip something in the bud»

Nip something in the bud معادل ضرب المثلی «جلوی ضرر و هروقت بگیری منفعته» است/ جلوی ضرر را گرفتن/چیزی را در مراحل اولیه متوقف کردن/در نطفه خفه رکردن  By arresting all the leaders, they nipped the rebellion in the bud  با دستگیری همه رهبران، شورش را در نطفه خفه کردند When the kid shows the […]

چند اصطلاح کاربردی/ He doesn’t lift a finger 22 اردیبهشت 1403

چند اصطلاح کاربردی/ He doesn’t lift a finger

He doesn’t lift a finger  دست به سیاه وسفید نمی زنه Put it down to your experience بزار به حساب تجربه ات kick a habit  ترک کردن عادت I saw a saw that saw a saw  من دیدم که ارّه ای، ارّه ای را اره کرد. (دست بالای دست بسیار است)

 اصطلاح See eye to eye 19 اردیبهشت 1403

 اصطلاح See eye to eye

 اصطلاح See eye to eye توافق نظر داشتن تفاهم داشتن  My cousin and I don’t see eye to eye about our children’s education من و پسرخاله‌م در مورد تحصیلات بچه هامون باهم موافق نیستیم.  The boss and I don’t always see eye to eye من و رییس همیشه باهم موافق نیستیم.  They finally saw eye […]

اصطلاح «بدون رودربایستی حرف زدن» 16 اردیبهشت 1403

اصطلاح «بدون رودربایستی حرف زدن»

Call a spade a spade=speak plainly without avoiding unpleasant or embarrassing issues بدون رودربایستی حرف زدن/ بی پرده حرف زدن   it is time to name names and call a spade a spade وقتش است که نام ها را اسم ببریم و بی پرده حرف بزنیم I’m not at all secretive, and I’m pretty good […]

عباران و جملات کاربردی/I’m sorry to burst your bubble 16 اردیبهشت 1403

عباران و جملات کاربردی/I’m sorry to burst your bubble

It’s nice of you to come لطف کردید تشریف آوردید Pleasure to meet you آشنایی با شما مایه افتخاره What put that idea into your head چی باعث شد این فکر رو بکنی Mishmash قاتی پاتی I’m sorry to burst your bubble متأسفم که تو ذوقت میزنم I caught up with my friends at the […]

چهار اصطلاح با رنگ‌ها 11 اردیبهشت 1403

چهار اصطلاح با رنگ‌ها

I’m in blue پکَرم I’m in red بی پولم، زیر بار قرضم I’m so green بی‌ تجربه‌ام I’m in pink چهار ستون بدنم سالمه

معنی اصطلاح «the big picture» 10 اردیبهشت 1403

معنی اصطلاح «the big picture»

the big picture=the situation as a whole تصویر کلی /نمای کلی/دورنما he’s so involved in the minutiae that he often overlooks the big picture او آنقدر درگیر جزئیات است که اغلب وضعیت کلی را نادیده می گیرد We need to look at the big picture before we can work out specific details قبل از اینکه […]