۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/shoot the messenger به چه معناست؟
I was on a drip زیر سرم بودم Pull a fast one فریب دادن کسی Don’t shoot the messenger این اصطلاح به این معنی است که کسی که خبر بدی را می آورد را سرزنش کنیم، با به عبارت خلاصه تر به این معنی است که تو دیگه هیچ خبری برای من نیار…
سه عبارت مهم/تاوان دادن به انگلیسی/صدبار با انگلیسی
Umpteen times صدها بار I called you umpteen times صدبار بهت زنگ زدم… Cynical بدبین ?Why are you so cynical چرا انقدر بدبینی؟ Pay the price تاوان دادن We pay the price for our thoughts ما تاوان افکارمون را دادیم
۲ اصطلاح کاربردی/ Bawl out به چه معناست؟
Harp on one string پا در کفش کسی کردن Bawl out سرزنش کردن
عباراتی بردی حفظ خونسردی در زبان انگلیسی
calm down آروم باش take it easy سخت نگیر stay calm خونسرد باش be patient صبور باش hold on to yourself خودتو کنترل کن don’t worry نگران نباش you don’t have to worry نباید نگران باشی there is no need to worry نیازی نیست که نگران باشی
تفاوت sometimes & simetime &some time در چیست؟
Sometimes Sometime Some time فرق بین اینها چیست… Sometimes گاهی اوقات Example: I sometimes see my friend Sometime سری یک فرصت مناسب Example: Let’s get together sometime بیا سری یک فرصت مناسب همدیگر را ببینیم. Some time مدتی Example: It took me some time to fix my car
چند ساختار پرکاربرد با Make
Make an effort تلاش کردن Make an inquiry درخواست دادن Make an excuse بهانه آوردن Make a fortune وضع خوب مالی به دست آوردن Make friends دوست پیدا کردن Make a fuss غر زدن
۳ اصطلاح کاربردی/ keep it dark به چه معناست؟
Keep it dark مخفی نگه داشتن، صدایش را درنیاوردن I’m on leave در مرخصی هستم My lips are sealed دهنم قرصه
چند عبارت کاربردی مربوط به وقت و زمان
At your earliest convenience در اولین فرصت Time and again چندین بار…بارها Every other day یک روز در میان Time presses وقت تنگ است Spare time وقت آزاد…اوقات فراغت Time is up وقت تمام است In the nick of time سر بزنگاه
فعل عبارتی Bear out به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Bear out به معنای “تایید کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Confirm that something is correct مثال: Statistics bear out the government’s claims on the issue آمار، ادعاهای دولت درمورد این موضوع را تایید میکند.
عبارت Egg on به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Egg on به معنای “تشویق کردن، تهییج کردن” هستش. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Encourage مثال: The other students egged him on when he started arguing with the teacher وقتی او با معلم بحث میکرد بقیه دانشآموزان او را تشویق میکردند.
Sunday, 23 February , 2025