انواع طعم ها به انگلیسی
Yummy خوشمزه،لذیذ Yucky حال به هم زن، تهوع آور Delicious خوشمزه، لذیذ Spicy تند، پر ادویه Sour ترش، فاسد Salty شور Bitter تلخ Sweet شیرین Bland بی مزه Greasy چرب، روغنی Sweet and sour ترش و شیرین، ملس Tasty خوش طعم، خوشمزه
ادیان مختلف در زبان انگلیسی
Muslim مسلمان Christian مسیحی Jewish یهودی Buddhist بودایی Zoroastrian زرتشتی
واژه «Foe»
Foe : an enemy دشمن، عدو، خصم، معاند friend and foe دوست و دشمن one of his political foes یکی از دشمنان سیاسی او
عبارات و افعال با Stand
Collocations with stand Stand back عقب ایستادن Stand by کناری کسی ماندن Stand down کناره گیری کردن Stand for… مخفف….بودن Stand in جایگزین کسی شدن Stand out متمایز بودن/ نمایان بودن Stand over بالای سر کسی ایستادن Stand up ایستادن/ بلند شدن
کلماتی که با فعل « Break» می آیند
Collocations With Break Break a habit ترک عادت Break a promise شکستن عهد و پیمان Breaking off an engagement برهم زدن نامزدی Break the news to sb خبر داغ “به کسی دادن” Break the silence شکستن سکوت Break sb’s heart شکستن دل
یکی از کاربردهای فعل ترکیبی get around
یکی از کاربردهای فعل ترکیبی get around معنی ‘رفت و آمد کردن’ را بیان می کند، یعنی اینکه شخصی مثلا در یک شهر به مکانی یا مکان هایی برود. این رفت و آمد کردن مثلا ممکن است به واسطه شغل باشد، یا ممکن است شخصی به عنوان جهانگر وارد شهری شود و طبیعتا برای […]
واژه «Dowdy »
Dowdy slovenly= untidy نا مرتب؛ کثیف؛ بی ریخت، بی قواره، از مد افتاده؛ (به طعنه) بد لباس She tried to change her dowdy image by buying a fashionable new wardrobe او سعی کرد با خرید یک کمد لباس جدید شیک وجهه نا مرتبش را عوض کند.
کلماتی که با فعل ” Make ” می آیند
How to use “make” بعضی از کلماتی که با فعل ” Make ” می آیند. Make a decision تصمیم گرفتن Make a prediction پیش بینی کردن Make an excuse عذر خواستن Make a war جنگ کردن Make a peace صلح کردن Make a speech سخترانی کردن Make fun of تمسخر کردن Make progress پیشرفت کردن […]
درباره فعل «Penetrate»
penetrate-( verb / فعل ) رسوخ ، نفوذ کردن در ، بداخل سرایت کردن ، رخنه کردن The enemy has been penetrated the villages دشمن به روستاها نفوذ کرده است. Scientists penetrated the secrets of the atom دانشمندان به اسرار اتم نفوذ کردند. Pain has penetrated the souls درد بر جانها رخنه کرده است. This […]
واژه «Elliptical»
Elliptical SYN: oval; ambiguous, either purposely or because key words have been left out An elliptical billiard ball wobbles because it is not perfectly round; an elliptical remark baffles because it is not perfectly clear بیضی شکل، بیضی؛ مبهم، گنگ؛ فشرده، موجز، کوتاه؛ (دستور) (عبارت) حذف دار، دارای حذف؛ (اجزای جمله) مستتر، مقدر، محذوف، افتاده […]
Friday, 1 November , 2024