افعال عبارتی پرکاربرد (۱۴)
set out شروع به کار کردن put off به تاخیر انداختن back up پشتیبانی pass away فوت شدن fall down فرو ریختن call off کنسل کردن wipe away پاک کردن weigh up سبک سنگین کردن، سنجیدن wear out از پا درآمدن make for عازم شدن hand around دست به دست چرخاندن چیزی wrap up تمام […]
عبارت کاربردی «Just as…so»
یکی از ساختارهای کاربردی که در رایتینگ یا حتی اسپیکینگ میشه استفاده کرد بصورت زیر هست: “just as…, so” این ساختار برای بیان تشابه یا ارتباط بین دو اتفاق یا عمل استفاده میشه. یعنی یک عمل یا اتفاق توسط یک مورد دیگه رخ میده یا تحت تأثیر اون قرار میگیره. . مثال: Just as the […]
اصطلاح «Getting cold feet»
Getting cold feet شک کردن در تصمیم انجام کاری. پشمان شدن از انجام کاری. ترسیدن از سختی کار و دچار شک و شبهه شدن The burglar has got cold feet, when the dog started barking وقتی سگ شروع به پارس کرد سارق از انجام کارش دو به شک شد Veronica gets cold feet once again […]
اصطلاح «standing on your own feet»
standing on one’s [own] feet معنی تحت الفظی آن یعنی مثلا بعد از افتادن، بلند بشه کسی/ یا بچه برای اولین بار روی پای خودش بایسته/ یا مثلا بعد از مریضی/ از تخت دیگه پا شه. معنی اصطلاحی هم به مصداق جمله معروف روی پای خودش ایستاد/ مستقل شدن/ از نظر مالی مستقل شدن. He […]
صفت های متضاد در انگلیسی
صفت های متضاد در انگلیسی Same = همانند Different = متفاوت Clean = تمیز Dirty = کثیف Dry =خشک Wet = خیس Far = دور Near = نزدیک Alive = زنده Dead = مرده Best = بهترین Worst = بدترین Bitter = تلخ Sweet = شیرین Calm = آرام Nervous = عصبی
اصطلاح عبارتی «Water down» به چه معناست؟
water down=to dilute or weaken with water رقیق کردن با آب یا هر چیز دیگری/ تغییر با تحریف چیزی They have returned with a watered-down version of the proposal آنها با یک نسخه تحریف شده از این پیشنهاد بازگشته اند He was careful to check that his suppliers were not watering down the […]
افعال عبارتی پرکاربرد(۱۲)
point out اشاره کردن take off بلند شدن هواپیما write down نوشتن eat out بیرون غذا خوردن put out غذا خوردن break up جدایی، جدا شدن fill in پر کردن
چند عبارت کوتاه کاربردی (۱۱۱)
apart from جدای از as well as همچنین inside of توی in spite of علیرغم because of بخاطر due to بنا بر، طبق
فعل عبارتی «Rack up»
Rack up جمع کردن یا دستیابی به چیزی، معمولاً یک امتیاز یا مقدار/ ( در مسابقه – امتیاز) کسب کردن، نایل شدن، دست یافتن He’s RACKED UP a number of convictions for speeding او به دلیل سرعت غیرمجاز محکوم شده است rack up massive expenses هزینه های انبوه روی دست کسی یا جایی […]
افعال عبارتی پرکاربرد (۱۱)
Stand up ایستادن Stand out متمایز بودن Stand back عقب ایستادن Stand down کناره گیری کردن Stand by کنار کسی ماندن Stand in جایگزین کسی شدن
Sunday, 24 November , 2024