صفت های شخصیتی مربوط به خانم ها
صفت های شخصیتی مربوط به خانم ها appreciative. قدردان attractive. جالب ,دلربا charming جذاب complaining شاکی dependent وابسته ,متکی dreamy رویاپرداز fickle بی وفا Feminine زنانه ,لطیف Frivolous سبک سر fussy جوشی, دیرپسند high strung بسیار حساس Mild انسان ملایم nagging نق نقو prudish خشک softhearted دل رحم, رحیم sophisticated فرهیخته submissive مطیع talkative پرحرف […]
تفاوت ever و never در گرامر
Everدر جملات منفی برای بیان شک، تردید و پرسیدن سئوال بکار میرود. هممعنی at any time (در هیچ زمانی ) و در ضمن، متضاد always است. ?Have you ever met a famous person آیا تا به حال فرد مشهوری را ملاقات کردی؟ neverدر گرامر تافل به معنی هرگز و یک کلمه منفی است. یعنی در […]
دو نکته درباره واژه Apply
نکته اول: ?apply for or apply to حرف اضافه Apply for برای درخواست دادن برای موسسات و مشاغل و تحصیل استفاده می کنیم. به حروف اضافه در این فریز دقت کنید: Apply (to an organization) for a job, course, scholarship, etc درخواست دادن برای موسسه، شغل، دوره، بورسیه و… She has applied for the post […]
enough در انگلیسی
enough کلمهای است که روی مقدار و درجه کافی بودن چیزی تاکید دارد. این کلمه میتواند در نقشهای صفت ، قید و ضمیر استفاده شود. Enough در نقش صفت: کاربرد enough بهعنوان صفت شمارشی بسیار آسان است. البته enough فقط میتواند صفت حالت “attributive” باشد (قبل از اسمی که توصیف میکند قرار بگیرد)؛ این کلمه […]
نشنیده گرفتن!
Doctor gave me a clean bill of health دکتر گفت که من هیچیم نیست Turn a deaf ear نشنیده گرفتن These shoes are pinching این کفشها پاهامو میزنه
consider (doing) sth
عبارت consider (doing) sth این فعل با ساختار زیر استفاده میشود و معنی آن فکر کردن در مورد کاری در آینده است (کاری که در آینده میخواهیم انجام دهیم): consider (doing) sth فکر کردن در مورد (انجام) چیزی/کاری To save money, we even considered repairing the roof ourselves برای صرفهجویی در پول، ما حتی به […]
اصطلاح غافلگیر شدن
you caught me off guard=to surprise someone سوپرایز کردن کسی/ غافلگیر شدن/ اصطلاح عامیانه برای سوپرایز کردن The news caught her completely off guard خبر حسابی او را سوپرایز کرد My mom was caught off guard when my brother announced his wife was pregnant وقتی برادرم اعلام کرد همسرش حامله است، مادرم غافلگیر شد
اصطلاح “to split hairs”
to split hairs=make small and unnecessary distinctions مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده میشود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت میکند. مثالها: We all agreed on the main points of the proposal, so […]
عبارات مورد استفاده برای بیان تکرار
Frequentlyاغلب Generallyعموما Hardly everخیلی بندرت Hourlyساعتی Many timesبدفعات Monthlyماهیانه Most timesاکثر اوقات Nearly alwaysتقریبا همیشه Neverهرگز Normallyبطور طبیعی Not oftenنه زیاد Occasionallyبندرت
عباراتی که با فعل “Make” میآیند
Make a decisionتصمیم گرفتن Make a predictionپیش بینی کردن Make an excuseعذر خواستن Make a warجنگ کردن Make a peaceصلح کردن Make a speechسخنرانی کردن Make fun ofتمسخر کردن Make progressپیشرفت کردن Make friendsدوست شدن Make a noiseسر و صدا کردن Make troubleمشکل درست کردن
اصطلاح دل به دریا زدن+۲ اصطلاح دیگر
Take the plunge دل به دریا زدن this food tastes awful این غذا بد مزه است this shirt is too loose for me این لباس برای من گشاده
Monday, 23 December , 2024