صفت های شخصیتی مربوط به خانم ها
صفت های شخصیتی مربوط به خانم ها appreciative. قدردان attractive. جالب ,دلربا charming جذاب complaining شاکی dependent وابسته ,متکی dreamy رویاپرداز fickle بی وفا Feminine زنانه ,لطیف Frivolous سبک سر fussy جوشی, دیرپسند high strung بسیار حساس Mild انسان ملایم nagging نق نقو prudish خشک softhearted دل رحم, رحیم sophisticated فرهیخته submissive مطیع talkative پرحرف […]
اصطلاح I was skeptical + دو اصطلاح دیگر
I was skeptical شک داشتم Against my will بر خلاف میل باطنی من… If I do say so myself تعریف از خود نباشه
تفاوت بین aim و ambition
از کلمه ambition زمانی استفاده می کنیم که بخواهیم از هدفی خیلی مهم صحبت کنیم که برای به دست آوردنش زمان و تلاش زیادی باید صرف شود. Sandro’s ambition is to play for Italy in the World Cup کلمه aim به معنی “هدف” چیزی است که امیدواریم در نتیجه انجام کاری به آن برسیم و […]
نویسندهای که میگفت: «من اصلاً نویسنده نیستم»
نویسندهای که با او به واسطه داستان «قصه عینکم» در کتاب درسی آشنا هستیم، میگفت: «من اصلاً نویسنده نیستم. گاهی از سر تفنن قلمی میزنم!» به گزارش ایسنا، کتابهای درسی گاه برایمان داستانیهایی داشت که با خواندنشان رودهبر میشدیم؛ داستانیهایی مانند «کباب غاز» محمدعلی جمالزاده و «قصه عینکم» رسول پرویزی. پسری که با آب و […]
I’m on to you + دو اصطلاح دیگر
I’m done talking دیگه حرفی ندارم As far as it goes تا حدودی I’m on to you آمار تو دارم
تفاوت add in و add on
هر دو این دو فعل به معنی اضافه کردن نکته یا مقادیری به محاسبات اولیه هستند. از add in زمانی استفاده می کنیم که مقدار یا چیزی را در میانه کار به محاسبات اضافه کنیم. Before you finish the totals, please add in those new figures زمانی که بخواهیم مقادیری را در انتهای محاسبات به […]
اشتباه رایج Capable vs Able
کلمهی capable با ساختار زیر بکار میرود: capable of (doing) sth She is quite capable of passing the exam, provided that she does some workاو بشرط اینکه کمی کار کند، قادر به پاس کردن امتحان است. The poison was capable of killing an elephant in five minutesزهر مىتوانست در پنج دقيقه یک فيل را بكشد. […]
!You are so petty
!You are so petty خیلی عقده ای هستی! ?Where ‘s your head حواست کجاست؟
pass me the phone
از ترکیب pass me برای اینکه چیزی را کسی به ما بدهد استفاده میکنیم pass me the salt please نمکو بهم بده لطفا pass me the cheese please پنیر و بهم بده لطفا pass me the phone تلفن و بهم بده pass me the keys کلیدها رو بهم بده
کاربرد فعل ترکیبی go with
go with=accompany, accord, become, blend فعل ترکیبی “go with” چند کاربرد دارد؛ یکی از کاربردهای این فعل ترکیبی به معنی “هماهنگ بودن لباس ها با یکدیگر” است، یا همان “ست بودن لباس ها با یکدیگر“. به دو مثال برای این فعل ترکیبی توجه کنید: .I think that those shoes really go with your pants به […]
گرامر control
کلمه control اگر بصورت فعل در جمله بکار رود، حرف اضافه نمی گیرد. It is usually the editor that controls what goes into a newspaper The security forces are no longer able to control the situation ولی control در کاربرد اسمی می تواند با حروف اضافه of/over همراه شود. It is usually the editor who […]
Monday, 23 December , 2024