چند جمله کاربردی در مکالمات انگلیسی /Make notes
?Can I help you میتونم کمکی بکنم؟ ?Can I open the window, please میشه لطفا پنجره رو باز کنید Check your answers جواب هاتون رو چک کنید Compare your words with your partner کلمات خود را با یارتان مقایسه کنید Complete the text متن را کامل کنید Copy the chart از روی جدول بنویسید Write […]
واژه Elegant
Elegant: زیبا Gorgeous: زیبا ، محشر Stunning: زیبا ، چشم نواز Adorable, cute: بامزه Exquisite: زیبا ،شکیل
افعال دو قسمتی (۲)
set outشروع به کار کردن put offبه تاخیر انداختن back upپشتیبانی pass awayفوت شدن fall downفرو ریختن call offکنسل کردن
تفاوت civilization و culture
از civilization به معنی “تمدن” زمانی استفاده می کنیم که به راه و رسم زندگی جامعه ای اشاره داشته باشیم که از جهت “سازمان اجتماعی” و فرهنگ پیشرفته تلقی می شوند. The remote mountain villages are still untouched by modern civilization The film examines the ancient civilizations of Greece and Rome and their contributions to […]
iron out به چه معناست؟
nose aroundفضولی کردن iron outاتو کردن bank onروی کسی حساب کردن cut outمتوقف کردن break offقطع ارتباط put offپشت گوش انداختن dig intoتحقیق کردن
چند جمله کاربردی (۸۸)
It cost a fortuneIt cost an arm and a leg(با ارزش بودن، ارزش خریدن رو داشتن) That’s a rip-off(تیغ زدن کسی،دزدی، کلاهبرداری کردن با قیمت بالا) I can’t afford it(توان خریدن ش رو ندارم) That’s a bit pricey(یه خورده گرانه) That’s quite reasonable(کاملا منطقیه) It’s 20% off(بیست درصد تخفیف داره) That’s a good deal(معامله خوبیه) […]
چند واژه ساده (۱)
skirt: دامن overall: لباس کار،سرهمی sweater: ژاکت swimsuit: لباس شنا hat: کلاه shorts: شلوارک slippers: دمپایی scarf: شال،روسری socks: جوراب
درباره درصد- percent %
در زبان انگلیسی درصد کلمه percent % است. مثال: ?A:What’s the weather forecast.B:There’s a 50 percent chance of rain پیش بینی وضع هوا چیه؟ ۵۰ درصد احتمال بارندگی وجود داره. صد در صد One hundred percent هفتاد و پنج درصدSeventy_five percent پنجاه درصد Fifty percent ده درصد Ten percent
لغات ضروری در توصیف اشخاص (۳)
cockinessگستاخی، خودنمایی conceitخودبینی، غرور، استعاره hauteurبزرگی، بزرگ منشی، ارتفاع، غرور hubrisغرور، گستاخی prideمباهات، بهترین، سربلندی، برتنی، فخر، افاده، غرور، تکبر، سبب مباهات، تفاخر کردن vainglory لاف، گزاف، خودستایی، غرور، فیس vanityبادسری، بطالت، بیهودگی، پوچی، غرور، خودبینی
چند واژه کاربردی (۹۳)
Alarm clock :ساعت زنگی backpack: کوله پشتی basket: سبد book: کتاب boots: پوتین، چکمه broom: جارو دستی camera: دوربین candle: شمع clock: ساعت curtains: پرده cushion: کوسن cutter: کاتر
grouchy
grouchy = irritable and bad-tempered; grumpy; complaining⠀ ⠀⠀⠀ انسان بد خلق-شاکی-نق زن Your grandmother has nothing to stop her from being bored, grouchy, and lonely مادربزرگ شما برای خلاصی اش از بی حوصلگی، بداخلاقی و تنهایی چیزی ندارد. (که انجام دهد) If your usual bus driver is a grouch, he’s probably always yelling at his […]
Friday, 27 December , 2024