چند اصطلاح کریسمسی/ Cancel someone’s Christmas به چه معناست؟
Cancel someone’s Christmas (کسی رو کشتن/ کسی رو نابود کردن) If he keeps bugging me, I’m gonna cancel his Christmas Christmas came early (سورپرایز خوشایند و غیرمنتظره) Christmas came early for Disney. Their latest film made $45 million dollars in its opening weekend Like turkeys voting for Christmas (تصمیم گرفتن برای پذیرفتن شرایطی که نتایج […]
نشنیده گرفتن!
Doctor gave me a clean bill of health دکتر گفت که من هیچیم نیست Turn a deaf ear نشنیده گرفتن These shoes are pinching این کفشها پاهامو میزنه
consider (doing) sth
عبارت consider (doing) sth این فعل با ساختار زیر استفاده میشود و معنی آن فکر کردن در مورد کاری در آینده است (کاری که در آینده میخواهیم انجام دهیم): consider (doing) sth فکر کردن در مورد (انجام) چیزی/کاری To save money, we even considered repairing the roof ourselves برای صرفهجویی در پول، ما حتی به […]
اصطلاح غافلگیر شدن
you caught me off guard=to surprise someone سوپرایز کردن کسی/ غافلگیر شدن/ اصطلاح عامیانه برای سوپرایز کردن The news caught her completely off guard خبر حسابی او را سوپرایز کرد My mom was caught off guard when my brother announced his wife was pregnant وقتی برادرم اعلام کرد همسرش حامله است، مادرم غافلگیر شد
اصطلاح “to split hairs”
to split hairs=make small and unnecessary distinctions مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده میشود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت میکند. مثالها: We all agreed on the main points of the proposal, so […]
عبارات مورد استفاده برای بیان تکرار
Frequentlyاغلب Generallyعموما Hardly everخیلی بندرت Hourlyساعتی Many timesبدفعات Monthlyماهیانه Most timesاکثر اوقات Nearly alwaysتقریبا همیشه Neverهرگز Normallyبطور طبیعی Not oftenنه زیاد Occasionallyبندرت
عباراتی که با فعل “Make” میآیند
Make a decisionتصمیم گرفتن Make a predictionپیش بینی کردن Make an excuseعذر خواستن Make a warجنگ کردن Make a peaceصلح کردن Make a speechسخنرانی کردن Make fun ofتمسخر کردن Make progressپیشرفت کردن Make friendsدوست شدن Make a noiseسر و صدا کردن Make troubleمشکل درست کردن
اصطلاح دل به دریا زدن+۲ اصطلاح دیگر
Take the plunge دل به دریا زدن this food tastes awful این غذا بد مزه است this shirt is too loose for me این لباس برای من گشاده
!Never say die
Shame on you خجالت بکش What a mess! چه افتضاحی Knock on wood بزنم به تخته I’m single handed دست تنهام Never say die به دلت بد نیار Stop nagging نق نزن Eat your word حرفتو پس بگیر Tit for tat این به اون در Stick to your job بچسب به کارت
یک پیشبینی درباره شانسهای نوبل ادبیات
در فاصله پنج روز مانده به معرفی برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۲۳، جدیدترین پیشبینی از شانسهای اصلی دریافت مهمترین جایزه ادبی جهان منتشر شد. به گزارش الفبای زبان- ایسنا، آکادمی نوبل هیچگاه نشانهای از اینکه چه کسانی شانس اصلی دریافت جایزه هستند اعلام نمیکند و فهرست نامزدهای هر سال را ۵۰ سال دیگر […]
تفاوت allow of و allow for
فعل allow for (همچنین make allowance for) به معنی “با احتساب” است. It will take thirty minutes to get to the station, allowing for the traffic delays سی دقیقه طول می کشد تا به ایستگاه برسید، با احتساب تاخیر ترافیک. فعل allow of زمانی بکار می رود که بخواهیم بگوییم انجام کاری “جایی برای کاری […]
Monday, 24 February , 2025