اعلام برندگان جایزه ملی کتاب آمریکا
«پرسیوال اورت» برنده بخش داستانی هفتاد و پنجمین دوره از جایزه ملی کتاب آمریکا شد. به گزارش الفبای زبان، «پرسیوال اورت» برای نگارش رمان «جیمز» که بازنویسی از اثر «ماجراهای هاکلبری فین» نوشته «مارک تواین» است، مبلغ ۱۰ هزار دلار را به عنوان برنده جایزه ملی کتاب داستانی دریافت کرد. این جایزه یکی از معتبرترین […]
چند عبارات و اصطلاح (۸۲)
به پاس خدماتش in recognition of his/her service He was presented with a gold watch in recognition of his service to the company به پاس خدماتش برای این شرکت یک ساعت(مچی) طلا به اون اهدا شد. شخصی رو دعوا کردن tell somebody off I told her offدعواش کردم کلاس نزار Don’t put on airs صبر […]
back in the saddle
back in the saddle به روال عادی برگشتن/ اوضاع تحت کنترله! saddle= زین اسب I started working out at the gym again and it feels great to be back in the saddle The chairman is back in the saddle after his heart attack
at top speed
at top speed =maximum speed=as fast as possible با حداکثر توان و سرعت حرکت کردن I always seem to be running round at top speed به نظر می رسد همیشه با حداکثر سرعت در حال دویدن هستم Their top speed is very nearly 200 miles per hour حداکثر سرعت آنها بسیار نزدیک به ۲۰۰ مایل […]
?at school or in school
هر دوی این عبارت درست است منتهای باید بدانیم در چه موقعیتی باید از هرکدام استفاده کنیم.از عبارت at school وقتی که می خواهیم یک شمای کلی یا حالت فیزیکی راجع به حضور کسی یا چیزی که در جایی حضور دارد استفاده می کنیم، منظورمان حضور فرد در یک مکان کلی است . توضیح دیگری […]
پسوندهای فعل ساز
پسوندهای فعل ساز عبارتند از: en- en – er- ify -ate -ize whiten = white+en سفید کردن (white= سفید) flitter(flit)= flit+er بال زدن (flit= پرواز کردن) intensify=intense+ify تشدید می شود (intense = شدید، قوی) originate=origin+ate سرچشمه گرفتن (origin = ریشه، نسب) realize=real+ize فهمیدن/پی بردن (real = واقعی)
!Do time
Do time حبس/ زندانی کشیدن برای مدتی مثال: .He has been doing time in a federal penitentiary او مدتی را در یک زندان ندامتگاه فدرال گذرانده است. end up doing =end up doing something به آخر رسیدن کار یا چیزی/ آخر و عاقبت به چیزی ختم شدن مثال: I ended up doing all the work […]
Midas touch
Midas touch اصطلاحاً دست به خاک می زند طلا می شود/فرد موفق در امور مالی This idiom comes from the story of King Midas, who turned everything he touched into gold. It’s used to say that someone is very successful in their business ventures and has an easy time making money این اصطلاح از داستان […]
take heart
take issue = disagree= express an opposed مخالفت کردن با چیزی–نظر مخالف داشتن take issue با حرف اضافه with همراه است. مثال: I took issue with him over his interpretation of the instructions I must take issue with a comment you made yesterday take into account = take account of = To consider or regard= […]
…That’s that
That’s that همین که گفتم- کلام آخر Meaning : there is nothing more to do or say about the matter- used to emphasize that a situation or decision can not be changed I don’t give it to you. That’s that She said that’s that was the car she wanted We close in five more metres […]
…Be Half Hearted
Have a Change of Heart تغییر عقیده و نظر دادن Follow your heart به نوای قلبت گوش کن Heart speaks to heart ضرب المثل «دل به دل راه داره» Open your heart با فردی مطمئن از احساساتت صحبت کردن- درد دل کردن one’s heart skips a beat قلبم از خوشحالی یک لحظه نزد My heart […]
Saturday, 23 November , 2024