تفاوت Get on/ Get in/Get out/ Get off
get in / Get on سوار شدن ,داخل شدن get out/ get off پیاده شدن ,خارج شدن Get on: از get on برای وسایل حمل و نقلی استفاده می کنن که بتونیم داخلشون وایسیم و راه بریم مثل اتوبوس ،قایق،قطار یا هواپیما برای مثال: I got on the bus and went home […]
چند جمله کاربردی (۹۵)
درس&مدرسه &دانشگاه Our new professor is really absent-minded استاد جدید ما خیلی حواسپرت است. Our new professor does not seem to be knowledgeable استاد جدیدمان بنظر نمیرسد باسواد باشد. I’ve not handed in/turned in my project yet من هنوز پروژهام را تحویل ندادهام. The new teacher has picked on me badly استاد جدیدمون بدجوری به […]
واژگان مرتبط با آتش
fireplace شومینه firewood هیزم fire fighter آتش نشان fire alarm آژیر آتش نشانی fire box آتشدان، مجمر fire ball نارنجک، گلوله انفجاری fireworks آتش بازی bonfire آتش چهارشنبه سوری
منوی غذاخوری /انواع غذاها
catch of the day صید روز dish of the day غذای روز soup of the day سوپ روز all day breakfast صبحانه تمام روز bacon and eggs بیکن و تخم مرغ beefburger یا hamburger همبرگر cheese and biscuits پنیر و بیسکویت cheeseburger چیزبرگر chicken مرغ curry کاری egg and chips تخم مرغ و سیب زمینی […]
روش های مختلف خداحافظی کردن
Goodbye خداحافظ Until next time تا دفعه بعد Catch you later بعدا می بینمت See you soon به زودی می بینمت Bye for now فعلا خداحافظ I’m off من رفتم Take care مراقب خودت باش
اسامی برخی از حبوبات و غلات
Rice برنج Wheat گندم Barley جو Pea نخود Split pea لپه Lentil عدس Bean لوبیا Corn ذرت Sunflower آفتاب گردان
حرف اضافه on در عبارات
مهمترین کاربرد on به عنوان حرف اضافه مکان وقتی است که میخواهیم بگوییم چیزی بالای چیز دیگر و در تماس با آن است. در واقع این حرف اضافه برای اشاره به قرار داشتن چیزی روی سطح چیزی دیگر به کار میرود. On end بی وقفه On foot با پای پیاده On sunday در روز یکشنبه […]
Talk more
Do more بیشتر انجام بده Think more بیشتر فکر کن Talk more بیشتر حرف بزن Sleep more بیشتر بخواب Have more بیشتر بخور
اسامی همیشه جمع در زبان انگلیسی
اشیای زیر از نظر تعداد مفرد می باشند ولی در گرامر انگلیسی جمع محسوب شده و با فعل جمع بکار می روند: glasses (عینک) pajamas (پیژامه) trousers (شلوار) jeans (شلوار جین) pants (شلوار) slacks (شلوار اسپرت) scissors (قیچی) nail clippers (ناخن گیر) pliers (انبردست) اگر بخواهیم بگوییم (یک شلوار جین) یا (یک عینک) از a […]
واژگان کاربردی(۹۵)
bet (past: bet, betted ; past participle: bet, betted) شرط (بندی)، موضوع شرط بندی، شرط بستن، نذر condition شرط، وضعیت، شایسته کردن، حالت، چگونگی، مقید کردن، شرط نمودن condition punt زدن توپ، توپ فوتبال را قبل از تماس با زمین زدن requirement نیاز، لازم، مقرره، دربایست، نیازمندی، تقاضا، احتیاج، الزام، ایجاب، التزام reservation ذخیره، رزرو […]
واژگان کاربردی(۹۴)
settled جمعیت دار، آباد، مقیم، مستقر، جای گیر، ثابت، آرام، صاف، معین، مقرر silent خموش، خاموش، ساکت، بیصدا، آرام، صامت، بیحرف sleepy خواب آلود slinky دزدکی، مخفی، خوش ژست slow آهسته، کند، تدریجی، کودن، تنبل، یواش، آهسته کردن یاشدن slow smooth سطح صاف، قسمت صاف هر چیز، هموار، نرم، روان، سلیس، بی تکان، بی مو، […]
Saturday, 23 November , 2024