چند اصطلاح برای «استخدام/ اخراج کردن» 02 بهمن 1403

چند اصطلاح برای «استخدام/ اخراج کردن»

To employ someone / to hire someone استخدام کردن To dismiss sb / to fire sb اخراج کردن To sack sb / to give sb the sack اخراج کردن To be sacked /to get the sack اخراج شدن To lay off sb/to lay sb off اخراج کردن  

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 87 از 98 - الفبای زبان
عبارت Move on 25 بهمن 1401

عبارت Move on

تهیه و تنظیم: زهراکلاته عربی/ حالتهای کلمه؛ زمان حال: I/ you/ we/ they: move on he/ she/ it: moves on صفت فاعلی: moving on – در حال حرکت زمان گذشته: moved on – حرکت کرد صفت مفعولی: moved on- حرکت کرده همه ۶ معانی move on1-to leave one place and travel to another ترک یک […]

بیماری ها به زبان انگلیسی 25 بهمن 1401

بیماری ها به زبان انگلیسی

تهیه و تنظیم: صغری توحیدلو/ مثال معنی (تلفظ) لغات I had a headache last night سردرد (هِدِک) headache I can’t eat anything because of my toothache دندان درد (توثِک) toothache I think the food wasn’t healthy, I have a stomach-ache دل درد (استامِکِک) Stomach-ache I have a cold I need tablets سرماخوردگی cold I have […]

اصطلاحات پرکاربرد آیلتس (۴) 25 بهمن 1401

اصطلاحات پرکاربرد آیلتس (۴)

تهیه و تنظیم؛‌ساراکوشا/ ۱-A penny for your thoughts ۱-در سرت (ذهنت) چه می گذرد: این اصطلاح زمانی کابرد دارد که فردی بسیار ساکت است و می خواهید بدانید در ذهنش چه می گذرد. مثال: For several minutes they sat silently, then finally she looked at him and said, “A penny for your thoughts, Walter.” آن ها چند دقیقه ساکت نشسته بودند، در نهایت نگاهی به او کرد و گفت: “والتر در سرت […]

اصطلاحات مربوط به درس خواندن در زبان  انگلیسی 24 بهمن 1401

اصطلاحات مربوط به درس خواندن در زبان انگلیسی

تهیه و تنظیم: صغری توحیدلو/ برای مشاهده جملات این درس به ادامه مطلب مراجعه نمایید. ۱- خیلی درس (برای خواندن) دارم./ درس هایم سنگین است. I have a lot of studies. ۲- او خیلی درس خوان است. He’s very studious. ۳- قصد دارم در خارج ادامه تحصیل بدهم. I’m going to continue my studies abroad. […]

مترادف ها و متضادها در زبان انگلیسی(۶) 10 بهمن 1401

مترادف ها و متضادها در زبان انگلیسی(۶)

تهیه و تنظیم: شیدامهدوی/ کلمه معنی مترادف متضاد معنی Fair منصفانه Just Unjust غیر منصفانه Famous معروف Famed Unknown ناشناخته Final نهایی Last First اولین Forgive بخشیدن Pardon Punish تنبیه کردن Fresh تازه New Old کهنه Gaiety شادی، شعف Joy Sorrow غم Gather جمع کردن Assemble Disperse متفرق ساختن Generous سخاوتمند Bountiful Stingy خصیص Gentle […]

منابع مهم برای یادگیری لغات و اصطلاحات انگلیسی 08 بهمن 1401

منابع مهم برای یادگیری لغات و اصطلاحات انگلیسی

تهیه و تنظیم: شیدامهدوی/ An Idiom a Day همه کسانی که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند دیکشنری آنلاین Merriam-Webster یا Dictionary.com را می شناسند و قطعا می دانند که این وبسایت ها هر روز «کلمه روز» (Word of the Day) دارند تا گنجینه لغت را تقویت کنند. «اصطلاح روز» (An Idiom a Day) هم […]

کتاب­ های یادگیری اصطلاحات زبان انگلیسی 08 بهمن 1401

کتاب­ های یادگیری اصطلاحات زبان انگلیسی

تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ کتاب Idioms and Phrasal verbs این کتاب یکی از بهترین کتاب­ها برای یادگیری اصطلاحات به زبان انگلیسی است شما می‌­توانید در متن‌­های کاربردی اصطلاحات را یاد بگیرید. نکته مهم در مورد این کتاب این است که اصطلاحات در قالب موضوع طبقه بندی شده­‌اند و شما می‌­توانید موضوع مورد نظر خود را […]

اصلاحات حقوقی (۳) 29 دی 1401

اصلاحات حقوقی (۳)

تهیه و تنظیم: ساراکوشا/ رشد/عدم رشد Doli (in)capax معنی لغوی: قادر به انجام تخلف/ناتوان در انجام تخلف (In) capable of wrong تعریف: کودکان زیر ۱۰ سال معمولا قادر به ارتکاب جرم نیستند. کودکان بالای ۱۰ سال قادر به انجام تخلف و جرم در نظر گرفته می‌شوند و مانند بزرگسالان با آن‌ها برخورد می‌شود، البته دادگاه‌ها […]

اصطلاحات حقوقی (۲) 29 دی 1401

اصطلاحات حقوقی (۲)

تهیه و تنظیم:‌صغری توحیدلو/ پیش از Ante Before مال بدون مالک، مال پیداشده، مجهول‌المالک Bona vacantia معنی لغوی: مال/کالای خالی Empty goods تعریف: مالی که طبق وصیت‌نامه به ارث گذاشته نشده است. طبق بند ۴۶ قانون مدیریت اموال، مصوب ۱۹۲۵/۱۳۰۴، این اموال به خانواده سلطنتی، دوک‌نشین لَنکَستر، یا دوک کُرنوال تعلق پیدا می‌کنند. با حسن […]

لغات و اصطلاحات سیاسی در زبان انگلیسی 29 دی 1401

لغات و اصطلاحات سیاسی در زبان انگلیسی

تهیه و تنظیم: زهراکلاته عربی/ کلمه انگلیسی معنی فارسی The congress کنگره The party حزب The congressman نماینده کنگره The president رئیس جمهور The election انتخابات The republican جمهوری‌خواه The house of representatives مجلس نمایندگان The senator سناتور The king پادشاه The vote رای The governor فرماندار politics سیاست The ballot برگه رای The parliament […]