چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد 22 آبان 1403

چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد

در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیت‌هایی در انگلیسی محاوره‌ای و” Slang “امریکایی از واژه‌ی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 28 از 94 - الفبای زبان
۲اصطلاح کاربردی/ hit the nail on the head 20 فروردین 1403

۲اصطلاح کاربردی/ hit the nail on the head

دو هزاری افتادن…فهمیدن..  The penny drops  She ​looked ​confused for a ​moment, then ​suddenly the penny ​dropped اولش گیج میزد ولی یهو دوهزاریش افتاد.  ?Has the penny dropped دوهزاریت افتاد؟ I hadn’t realized that Tom was in love with Mary, but When I saw how he looked at her, the penny finally dropped اولش نمیدونستم […]

چند اصطلاح کاربردی/  To bully sb around 20 فروردین 1403

چند اصطلاح کاربردی/  To bully sb around

 خواب موندن Oversleep  سوزوندن غذا Overcook  من دوباره خواب موندم I overslept again  من غذا رو سوزوندم I overcooked the food برای کسی قلدر بازی دراوردن To bully sb around Don’t bully me around برای من قلدر بازی درنیار Tom bullies his younger sister around تام برای خواهر کوچیکش قلدربازی درمیاره.  برای کسی رئیس بازی […]

اصطلاح «a dead giveaway» 20 فروردین 1403

اصطلاح «a dead giveaway»

a dead giveaway تابلو بودن . چیزی که خیلی معلومه His camera is a dead giveaway that he is a tourist از دوربینش تابلوه که طرف یه توریسته The suit’s a dead giveaway he is a rich man از لباساش تابلوه که آدم مایه داریه. His accent is a dead giveaway he is an American […]

۲ اصطلاح کاربردی/ to fall for sth 20 فروردین 1403

۲ اصطلاح کاربردی/ to fall for sth

 کشیدن غذا  to dish out I’ll dish it out, and you take it to the table من غذا رو میکشم شما ببر سر میز. ?Jon, could you ​dish some rice out for me, ​please جان میشه لظفا یه کم برنج برام بکشی؟ گول و فریب چیزی رو خوردن to fall for sth He told me […]

۳ اصطلاح کابردی/ on the house 20 فروردین 1403

۳ اصطلاح کابردی/ on the house

 رایگان….مجانی…صلواتی (غذا و نوشیدنی)  on the house = if food or drink is on the house in a bar or restaurant, it is provided free by the owner  These drinks are on the house. it’s the restaurant’s tenth anniversary این نوشیدنی ها مجانی هستن. مراسم دهمین سال فعالیت رستوران هستش.  رفیق نیمه راه fair-weather friend […]

۴ اصطلاح کاربردی/ In a nutshell 19 فروردین 1403

۴ اصطلاح کاربردی/ In a nutshell

In a nutshell به طور مختصر وکلیدی سخن گفتن Once in a blue moon خیلی معمول نیست/ خیلی کم و ندرتا to keep up (with) رسیدن یا برابر شدن با چیزی یا کسی (معمولا در راه رفتن) to have a whale of a time خوش گذراندن و لذت بردن

۴ اصطلاح کاربردی/ I went off the deep end 18 فروردین 1403

۴ اصطلاح کاربردی/ I went off the deep end

I went off the deep end  از شدت غعصبانیت زد به سرم – از کوره در رفتم Don’t talk behind his back پشت سرش صحبت نکن- غیبت نکن They fight like cat and dog مثل سگ و گربه به جان هم می افتند Keep your eyes open حواستو جمع کن

۴ اصطلاح کاربردی/ Keep your emotions in check 18 فروردین 1403

۴ اصطلاح کاربردی/ Keep your emotions in check

As time goes by با گذشت زمان Keep your emotions in check باید احساساتتو کنترل کنم Keep your emotions in check پولش اصلا مهم نیست Teaching is my bread and butter تدریس راه امرار معاش من است

۴ اصطلاح کاربردی/ kick up your heals/ Land your self in trouble 18 فروردین 1403

۴ اصطلاح کاربردی/ kick up your heals/ Land your self in trouble

kick up your heals کارهایی رو بکن که دوست داری- خوش بگذرون Throw cold water on توی ذوق کسی زدن- دلسرد کردن یک نفر Drive a wedge between us این مسئله داره بین ما جدایی می ندازه- شکاف افتادن در روابط Land your self in trouble خودت را در دردسر می اندازی

۴ اصطلاح کاربردی/ Catch the wave 18 فروردین 1403

۴ اصطلاح کاربردی/ Catch the wave

Water under the bridge گذشته ها گذشته- کاری است که شده-دیگه فکرشونکن Catch the wave از فرصت استفاده کردن Tread water درجا زدن I don’t have a leg to stand on  هیچ دلیلی ندارم- دستم به جایی بند نیست