چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد
در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیتهایی در انگلیسی محاورهای و” Slang “امریکایی از واژهی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]
اصطلاح «ulterior motive»
ulterior motive=the hidden reason or purpose behind an action انگیزه پنهانی/ علت پنهانی He’d never helped his grandma before, so we assumed he had an ulterior motive او قبلاً هرگز به مادربزرگش کمک نکرده بود، بنابراین ما فرض کردیم که او یک انگیزه پنهانی داشته است
اصطلاح «cast a spell» به چه معنی است؟
cast a spell=to use magic to male something happen جادو کردن-طلسم کردن Merlin waved his magic wand and cast a spell مرلین عصای جادویش را تکان داد و طلسم کرد
اصطلاح «cast a vote» به چه معنی است؟
cast a vote=to vote in an election or poll رای دادن Anybody over the age of eighteen can register and cast a vote همه افراد بالای هجده سال می توانند ثبت نام کنند و رای دهند He refused to cast a vote for either candidate او از دادن رای به هر یک از نامزدها خودداری […]
«obey an order» به چه معنی است؟
obey an order to do what someone orders or commands you to do اطاعت از دستورات Soldiers are taught to always obey orders به سربازان آموزش داده می شود که همیشه از دستورات اطاعت کنند
اصطلاح «nervous wreck» به چه معنی است؟
nervous wreck a person who’s very stressed or nervous دلشوره داشتن؛استرس داشتن Jim’s a great singer, but he’s always a nervous wreck before he goes on stage جیم خواننده بزرگی است، اما همیشه قبل از اینکه روی صحنه برود استرس دارد
چند اصطلاح کاربردی/ It’s out of this world
Don’t take it out on me دقِ دلیتو سر من خالی نکن! Don’t walk away قسر در نرو! It’s out of this world محشره! hangs in the balance در هالهای از ابهامه!
اصطلاح «Tit for tat» به چه معنی است؟
Tit for tat این به اون در! Meaning: actions done intentionally to punish other people because they have done something unpleasant to you An eye for an eye چشم در برابر چشم! Quid pro quo عوض – پاداش There’s a quid pro quo for everything in politics; you’ll soon learn that به زودی خواهی […]
اصطلاح «وسط (انجام) کاری بودن»
be in the middle of (doing) something به معنی وسط (انجام) کاری بودن [مشغول انجام کاری بودن] هست . I can’t talk, I’m in the middle of a workout من نمیتونم حرف بزنم، من وسط تمرین هستم I can’t came, I’m in the middle of a cooking من نمیتونم بیام، من مشغول آشپزی […]
اصطلاح «به هر قیمتی»
got under my skin چیزی که عصبی ام می کنه- رو مخم میره at any cost به هر قیمتی We realized we had to fight the lawsuit at any cost ما متوجه شدیم که باید به هر قیمتی که شده با این پرونده (دعوای حقوقی ) مبارزه کنیم
رایج ترین واژگان تلفنی
رایج ترین واژگان تلفنی جواب تلفن رو بده answer the call گوشی رو بردار pick up the phone جواب تماس تلفنی رو بده take a phone call جواب تماس رو بده take a call جواب تلفن رو بده answer a phone جواب تلفن رو بده get the phone جواب تلفن رو بده take a telephone […]
Thursday, 14 November , 2024