چند اشتباه رایج گرامری (۶)
go on + ing ادامه یافتن ❌The music went on to play all day ✔️ The music went on playing all day Practice + -ing تمرین کردن ❌ You must practice to speak English ✔️You must practice speaking English Misuse of the infinitive: Use the gerund “not the infinitive” after certain verbs Remember + -ing […]
مهلت ارسال آثار به یک رویداد هنری تا ۳۱ مردادماه
مهلت ارسال آثار به دبیرخانهی دَهمین دورهی انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی ایران روز ۳۱ مردادماه ۱۴۰۲ به پایان میرسد. به گزارش الفبای زبان به نقل از ستاد خبری دَهمین دورهی انتخاب آثار برتر ادبیات نمایشی ایران، علاقهمندان برای شرکت در این جایزه تا پایان مرداد ماه فرصت دارند آثار خود را به دبیرخانهی این […]
چند اصطلاح کاربردی (۸۴)
He kicked the bucket=have died مردن / به درک واصل شدن/ غزل خدا حافظي را خواند Be green in job تازه کار بودن/کم تجربه Add insult to the injury نمک به زخم پاشيدن Hit below the belt ضربه ناجوانمردانه/ناعادلانه این اصطلاح منظورش ضربه زدن به زیر کمربند است که از ورزش بوکس می آید که […]
چند عبارت کاربردی (۹)
Certifiedگواهي شده Certificate of deathگواهي فوت testimonyoral evidenceگواهي false evidenceگواهي كذب licensecertificateگواهينامه bogus certificateگواهينامه جعلي driving licenseگواهينامه رانندگي sick-leave certificateگواهینامه مرخصی استعلاجی
take no notice of (something or someone)
take no notice of (something or someone) بی محلی کردن-توجه نکردن-تحویل نگرفتن Meaning=To not pay any attention to someone or something; to ignore or disregard someone or something مثال؛ Take no notice of those troublemakers, they’re only trying to provoke you به این مزاحم ها توجه نکنید، آنها فقط سعی می کنند شما را تحریک […]
چند اصطلاح کاربردی (۸۳)
hit me up بهم زنگ بزن I eager to see you من مشتاقم که ببینمت افسوس=Alas alas, i have no talent as a football player افسوس من هیچ استعدادی به عنوان یک فوتبالیست ندارم I am hammered خیلی مستم i am a little drunk یه ذره مستم
کاربرد قید too
کلمه too به گروهی از قیدها تعلق دارد که تحت عنوان تشدیدگر (intensifier) مطرح هستند. در معنی این قید با excessive مترادف است که به عنوان معادل رسمی تر می توان از آن استفاده کرد. This activity is too difficultIt is too hot here این قید دارای معنی منفی است. یعنی در هر جمله ای […]
Dog-tired
Dog tired= extremely tired= worn out خیلی خسته، زوار در رفته By dusk we were dog tired and heading for home تا غروب خیلی خسته شده بودیم و سمت خانه روان شدیم
اصطلاحات با cut
Cut to the chase برو سر اصل مطلب Cut the crap مزخرف نگو what’s my cut? سهم من چقدره؟ Cut it out ول کن ، بس کن Cut corners میانبر زدن، ماست مالی کردن Cut down کم کردن، کاهش دادنCut up ریز ریز کردن Cut out جدا کردن Cut in وسط حرف کسی پریدن Cut […]
فرق افعال , look, watch و see
فرق افعال , look, watch و see از فعل see زمانی استفاده می کنیم که دیدن بطور طبیعی و بدون فکر کردن اتفاق می افتد. ?Do you see a yellow car outside I did not see the cake in the closet I opened the door, and I saw the newspaper outside از فعل look زمانی […]
چند واژه کاربردی (۸۳)
deliveranceرهایی، رستگاری discretionبصیرت، احتیاط، حزم، نظر، رای، صلاحدید disengagementرهایی از قید یا تعهد، متارکه روابط emancipationآزادی، رهایی، رستگاری، رها سازی، تخلیص freedomآزادی، استقلال، معافیت، آسانی، روانی freedom liberationآزاد کردن، نجات libertyآزادی، اختیار، اجازه، فاعل مختاری liberty releaseرها کردن، رهتیی، ترخیص، پخش، آزاد کردن، مرخص کردن، spaceفرصت، درفضا جا دادن، فاصله دادن، فاصله داشتن، فاصله گذاشتن
Tuesday, 24 December , 2024