at a loss بند اومدن زبون, هنگ کردن   Def: unable to speak=speechless I was so surprised that I was at a loss for words چنان متعجب شدم که زبونم بند اومده بود. Tom was terribly confused  really at a loss   تام حسابی گیج شده بود و نمیتونست حرف بزنه

 

  1. at a loss

بند اومدن زبون, هنگ کردن

 

Def: unable to speak=speechless

I was so surprised that I was at a loss for words

چنان متعجب شدم که زبونم بند اومده بود.

Tom was terribly confused  really at a loss

 

تام حسابی گیج شده بود و نمیتونست حرف بزنه