معانی مهاجرت در انگلیسی و تفاوت انها Emigrate ImmigrateMigrate Emigrate = to “leave” your native country to live in another countryمهاجرت کردن و “رفتن” از کشور فعلی برای سکونت در کشوری دیگر؛ برون کوچ کردن Almost everybody in Russia wants to emigrate تقریبا همه ی مردم روسیه میخوان مهاجرت کنند (به خارج از روسیه)! Immigrate […]

معانی مهاجرت در انگلیسی و تفاوت انها

Emigrate
Immigrate
Migrate

Emigrate = to “leave” your native country to live in another country
مهاجرت کردن و “رفتن” از کشور فعلی برای سکونت در کشوری دیگر؛ برون کوچ کردن


Almost everybody in Russia wants to emigrate

تقریبا همه ی مردم روسیه میخوان مهاجرت کنند (به خارج از روسیه)!

Immigrate = to “come” to live in a country from another country
مهاجرت کردن و “امدن” برای سکونت در کشوری؛ درون کوچ کردن


He immigrated with his parents to Iran in 1980, and grew up in Tehran

در سال ۱۹۸۰ با خانواده اش به ایران مهاجرت کرد و در تهران بزرگ شد.

Migrate = move periodically or seasonally

جابه جایی موقت به دلیل کار (داخل کشور یا خارج کشور)، یا به دلیل فصل و اب و هوا؛ کوچ

These animals migrate annually in search of food

این جانوران هر سال برای جستجوی غذا کوچ می کنند.