بایگانی‌های english-idioms - صفحه 7 از 60 - الفبای زبان
اصطلاحات Hit the hay & Hit the road به چه معناست؟ 21 مرداد 1403

اصطلاحات Hit the hay & Hit the road به چه معناست؟

Hit the hay رفتن خوابیدن I can’t stay up anymore . I’m gonna hit the hay   ن دیگر نمی توانم بیدار بمانم. من می روم بخوابم. Hit the road رفتن به راه افتادن   It’s getting late. I’d better hit the road دارد دیر می‌شود. بهتر است بروم.

چند عبارت انگلیسی برای بیان سختی یا آسانی کاری 20 مرداد 1403
Phrases for Saying Something is Easy & Difficult؛

چند عبارت انگلیسی برای بیان سختی یا آسانی کاری

  Phrases for Saying Something is Easy & Difficult ده عبارت برای گفتن اینکه چیزی آسان یا سخت است ۱٫ It’s a piece of cake ۲٫ It’s a cinch ۳٫ It’s a breeze ۴٫ Anyone can do it ۵٫ There’s nothing to it ۶٫ It’s hard ۷٫ It’s a bit tricky ۸٫ It’s really tough […]

مترادفی برای فعل «Tear up» 16 مرداد 1403

مترادفی برای فعل «Tear up»

فعل عبارتی (phrasal verb) Tear up به معنای “پاره کردن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: rip into pieces مثال: I tore up my ex-wife’s letters and gave them back to him همه نامه های همسر سابقم را پاره کردم و به او برگرداندم.   The old photo album had been torn into pieces, […]

اصطلاح «concern is misplaced» به چه معناست؟ 15 مرداد 1403

اصطلاح «concern is misplaced» به چه معناست؟

Your concern is misplaced  نگرانیت بی مورده!   خودِ واژه misplaced به معنای «گم کردن در جای اشتباه قرار دادن» است.   I think your concern is misplaced. he is no threat to anyone فکر می کنم نگرانی شما نابجاست. او هیچ تهدیدی برای کسی نیست.  

وقتی متوجه صحبتی نشدیم، از این جملات انگلیسی استفاده کنیم! 15 مرداد 1403

وقتی متوجه صحبتی نشدیم، از این جملات انگلیسی استفاده کنیم!

جملاتی درمورد وقتی به شما کسی چیزی رو توضیح میده و شما متوجه نمیشید… ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتید؟ I’m sorry¸ but I don’t understand you ببخشید، ولی متوجه نمی شوم چی می گی. ?Sorry¸ what did you say ببخشید، چی گفتی؟ ?Can you say that again¸ please می توانی دوباره بگی، […]

واژگان مرتبط با غذاخوردن/ chomp به چه معناست؟ 14 مرداد 1403

واژگان مرتبط با غذاخوردن/ chomp به چه معناست؟

blowout وعده غذای مفصل famished به شدت گرسنه hunger گرسنگی overindulge بیش از حد خوردن pig out تا خرخره خوردن chomp با سر و صدا جویدن (غذا) scarf out پرخوری کردن scoff سریع خوردن (مقدار زیادی غذا) underfed دچار سوء تغذیه stuffed کاملاً سیر (پس از خوردن غذا)

اصطلاحی برای «دور برندار! /هوا برت نداره» در انگلیسی 14 مرداد 1403

اصطلاحی برای «دور برندار! /هوا برت نداره» در انگلیسی

Don’t get (too) cocky دیگه دور برندار! هوا برت نداره! شاخ نشو دیگه! cocky به معنای صددرصد مطمئن، از خود خاطرجمع، ازخودراضی Don’t get too cocky about your chances of getting the job در مورد شانس خود برای به دست آوردن شغل خیلی هوا برت نداره… Let’s not get too cocky things could still go […]

۳ اصطلاح کاربردی / «میان بُر زدن» به انگلیسی چی میشه؟ 10 مرداد 1403

۳ اصطلاح کاربردی / «میان بُر زدن» به انگلیسی چی میشه؟

Changes in speed and direction تغییر سرعت و جهت gather/pick up speed As it left the city, the train gathered/picked up speed and headed north وقتی که قطار از شهر خارج شد سرعت گرفت و به سمت شمال حرکت کرد. The cart gathered speed as it coasted down the hill گاری در حالی که از […]

عبارت «Much as» در جملات به چه معناست؟ 10 مرداد 1403

عبارت «Much as» در جملات به چه معناست؟

 عبارت much as هم معنی although (به معنی اگرچه) و با همان ساختار میتوانید بکار برود: much as + Clause, Independent Clause Much as I would like to help you, I’m afraid I’m simply too busy at the moment اگرچه دوست دارم بهت کمک کنم، متاسفانه الان خیلی مشغولم. Much as I would like to […]

To be closefisted به چه معناست؟ 10 مرداد 1403

To be closefisted به چه معناست؟

To be closefisted=hard fisted, tightfisted stingy, ungenerous در لغت به معنای مشت بسته/ در اصطلاح فرد خسیس/ Ram is a closefisted، he won’t even buy snacks for the Christmas party   رام خسیس است، او حتی برای جشن کریسمس تنقلات نمی‌خرد