لغات اساسی در رستوران / (۱۰۲) Essential Words
لغات اساسی در رستوران Essential Words سفارش دادن:order پیتزا فروشی:pizzeria/Pizza parlor ساندویچ فروشی:Sandwich bar میز را چیدن:set the table اغذیه فروشی:snack bar پیش غذا: Starter/appetizer رستوران بخر و ببر:take-away/take-out restaurant رو میزی: tablecloth سفارش گرفت: take order انعام: tip پیشخدمت مرد:waiter پیشخدمت زن: waitress رستوران لب دریا: waterfront restaurant کاملا رزرو بودن: be fully booked […]
انواه بینی در انگلیسی/ بینی کوفته
او بینی کج دارد. He has a crooked nose او بینی شکسته دارد. He has a broken nose او بینی کوفته دارد. He has a flat nose او بینی عقابی دارد. He has a Roman nose
عبارت «Tail off» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Tail off به معنای “ساکت شدن، سکوت کردن، کاهش یافتن تدریجی” است. syn for tail off=Become silent =inaudible مثال: The voices tailed off when she entered وقتی او وارد شد، سر و صداها خوابید (همه سکوت کردند). Our productivity tailed off last year بهره وری ما در سال […]
نکته گرامری با ساختار ( شکل ساده فعل+I was gonna)
زمانی که می خواهیم بگوییم میخواستم فلان کار رو انجام بدهم از این ساختار استفاده کنید: شکل ساده فعل+I was gonna I was gonna eat pizza میخواستم پیتزا بخورم . I was gonna stay home میخواستم بمونم خونه . I was gonna tell you میخواستم بهت بگم .
۳ اصطلاح کاربردی انگلیسی/ «از تو بعیده» به انگلیسی
It’s unlike you از تو بعیده… It doesn’t make sense با عقل جور در نمیاد you are a looker تو خیلی جذابی
پنج روش در پاسخ به معذرت خواهی!
That’s OK گپی نیست. It happens این چیزها اتفاق می افتد. No problem / No worries مشکلی ندارد.(به فکر اش نباش). Don’t worry about it نگران اش نباش. I forgive you تو را می بخشم.
چند عبارت تشویقی انگلیسی
There you go خوبه؛ ادامه بده Keep up the good work كار خوبت رو ادامه بده Keep it up ادامه بده Good job كار خوب I’m so proud of you بهت افتخار ميكنم Right on خوب؛ عالي
فرزند چندم خانواده هستی؟ (مکالمه انگلیس)
?What’s your birth order فرزند چندم خانواده هستی؟! I’m an only child من تک فرزندم. I’m the eldest child من فرزند اول(ارشد) هستم. I’m the second born من فرزند دوم هستم. I’m the middle child من فرزند وسط هستم. I’m the baby of the family من فرزند آخر (ته تغاری) هستم.
فعل عبارتی «Bring forward» به چه معناست؟
فعل عبارتی (phrasal verb) Bring forward به معنای “زودتر از زمان تعیین شده اتفاق افتادن” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: Make something happen earlier than originally planned مثال: The meeting has been brought forward to this Friday instead of next week because some people couldn’t make it then این جلسه به […]
۳ اصطلاح کاربردی/ I lost my cool به چه معناست؟
I lost my cool از کوره در رفتم! Call on در خواست کمک کردن Provided that به شرطی که!
Sunday, 5 January , 2025