لغات بریتیش و امریکن که معنی یکسان ولی نوشتار متفاوت دارند (۱)
لغت بریتیش و امریکن که معنی یکسان ولی نوشتار متفاوت دارند : آپارتمان: American : apartment British : flat تاکسی: American : cab British : taxi قوطی: American : can British : tin شیرینی: American : candy British : sweet صورت حساب: American : check British : bill گنجه: American : closet British : cabinet […]
صفت های شخصیتی مربوط به خانم ها
صفت های شخصیتی مربوط به خانم ها appreciative. قدردان attractive. جالب ,دلربا charming جذاب complaining شاکی dependent وابسته ,متکی dreamy رویاپرداز fickle بی وفا Feminine زنانه ,لطیف Frivolous سبک سر fussy جوشی, دیرپسند high strung بسیار حساس Mild انسان ملایم nagging نق نقو prudish خشک softhearted دل رحم, رحیم sophisticated فرهیخته submissive مطیع talkative پرحرف […]
جملات و عبارات کابردی در دید و بازدید ها
Let’s get together tonight بیایید امشب دور هم جمع شویم. We would like to see more of you ما دوست داریم شما رو بیشتر ببینیم. Be comfortable./Get comfy راحت باشید. You are in your territory./You are in your turf منزل خودتونه. Make your self at home اینجا رو منزل خودتون بدونید. Help your self از […]
واژه «Abroad» به چه معناست؟
Abroad=To or in another country خارج از کشور Syn:overseas;internationally Louis Armstrong often traveled abroad لویی آرمسترانگ اغلب به خارج از کشور سفر می کرد Living abroad can be an educational experience زندگی در خارج از کشور می تواند یک تجربه آموزشی باشد
تشکر کردن در زبان انگلیسی
Thanks a lot. Thanks/ Thank you Ok، Sure, anytime I really appreciate your help واقعا از کمکتان متشکرم. Thank you for your time به خاطر وقتی که گذاشتید، ممنونم. It was my pleasure خوشحال شدم (رسمی) Don’t mention it خواهش می کنم (رسمی)
عبارتهایی با واژه Dead wall/ Dead به چه معناست؟
واژه dead اگر قبل از صفت بیاد به معنی absolutely و دقیقا می باشد : Dead right:دقیقا درست Dead shot :کسی که هدفش را دقیق میزند Dead color: رنگ مات Dead sound: صدای گرفته و سنگین که طنین ندارد Dead wall:دیوار بدون پنجره Deadpan: چهره بی احساس Dead certainty: مطلب کاملا اطمینان بخش Dead end: […]
افعال و لغات پرکاربرد در انگلیسی / To Occur به چه معناست؟
To Believe ایمان داشتن، باور داشتن Brain مغز Conscious هوشیار، آگاه To Enter وارد شدن Event رویداد، واقعه Explanation توضیح Feeling احساس Hobby سرگرمی To Look after مراقبت کردن از To Look for دنبال چیزی گشتن To Look up دنبال معنی لغت یا اطلاعات خاصی گشتن Loss ضرر، از دست دهی Mental روحی، ذهنی، روانی […]
حواس پنجگانه به انگلیسي
Sense of sight حس بینایی Sense of hearing حس شنوایی Sense of smell حس بویایی Sense of taste حس چشایی Sense of touch حس لامسه
۶ تا فحش انگلیسی
Cook خل و چل Dork آدم خنگ Idiot احمق jackass اُسکل crackpot خل Goof کودن
واژه «Aggression» به چه معناست؟
Aggression لغت به معناي “پرخاشگری/ خشونت/ تجاوز” يكي از پركاربردترين لغات انگليسی است. The army is prepared to stop any foreign aggression ارتش آماده است تا هرگونه “تجاوز” خارجي را متوقف كند. he needs to work through his aggression او باید روی پرخاشگری خود کار کند he called for an end to […]
عبارات معادل my darling
My sweet heart عزیزدلم My darling محبوبم My soulmate دلبرم My beloved معشوقم My sweetie عزیزم My dearest one عزیزترینم My other half نیمه دیگرم My better half نیمه بهترم Honey عسلم
Saturday, 11 January , 2025