۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی 03 آذر 1403

«Screw the pooch» به چه معناست؟
۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی

Screw the pooch مرتکب اشتباه مهمی شدن / سوتی جدی ای دادن   Settle the score تنبیه کردن/ انتقام گرفتن از اشتباه یا بی عدالتی گذشته Take no prisoners سنگ دلی و بی رحمی کردن؛ رحم نکردن

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 60 از 95 - الفبای زبان
Stop being so nosy 04 مهر 1402

Stop being so nosy

Stop being so nosy دخالت نکن/ فضولی نکن

اصطلاحاتی درباره تاکید بر جدی بودن صحبت 03 مهر 1402

اصطلاحاتی درباره تاکید بر جدی بودن صحبت

وقتی میخاید روی جدی بودن صحبتتون تاکید کنید: I’m dead seriousI’m not kiddingNo kiddingNo pun intendedJoking aside?What’s funny

عبارات کاربردی برای حرف های تکراری! 03 مهر 1402

عبارات کاربردی برای حرف های تکراری!

وقتی مایل نیستید که گوینده حرفش راتکرار کند از عبارات زیر استفاده می کنید: So you saidI get the pointAll right, alreadyI heard you, alreadyStop harping on that subjectYou are preaching to the choirYou sound like a broken record

هیس!! صحبت نکن! 03 مهر 1402

هیس!! صحبت نکن!

وقتی میخاید که گوینده صحبتش را تمام کند: Some things are better left unsaidDon’t waste your breathKeep it to yourselfSpare me the storySave itShut up! (Impolite.)Zip up your mouthGive it a rest

have something in hands 01 مهر 1402

have something in hands

have (something) in (one’s) hands=to have something well organized or under control اوضاع تحت کنترل/ چیزی که خوب ساماندهی شده باشد The police have the situation in hand پلیس اوضاع را در دست دارد

!None of your business 01 مهر 1402

!None of your business

None of your business به توچه! He asked what I was talking to Sam about. I told him it was none of his business او پرسید که در مورد چه چیزی با سام صحبت می کنم. به او گفتم به او ربطی ندارد

اصطلاح carry weight 29 شهریور 1402

اصطلاح carry weight

carry weight=be influential تاثیرگذار بودن/ اهمیت داشتن برای دیگران Her opinion carries a lot of weight with us نظرات او برای ما دارای اهمیت /با ارزش است

face a challenge به چه معناست؟ 29 شهریور 1402

face a challenge به چه معناست؟

face a challenge=faced with something difficult or unpleasant با چالش مواجه شدن But he will need more than a magnetic personality as he faces the toughest challenges of any peacetime President اما او به چیزی بیش از یک شخصیت کاریزماتیک نیاز دارد زیرا با سخت ترین چالش های هر رئیس جمهور زمان صلح روبرو است […]

اصطلاح have a word 29 شهریور 1402

اصطلاح have a word

have a word=to talk about something with somebody با کسی حرف زدن I hope they will have a word with some of the mums امیدوارم با برخی از مادران صحبتی داشته باشند

upper echelons 29 شهریور 1402

upper echelons

upper echelons بالاترین رتبه در یک جامعه یا سازمان After years of service, she is now in the upper echelon of city officials او پس از سال ها خدمت، اکنون در رده بالای مقامات شهری قرار دارد