۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی 03 آذر 1403

«Screw the pooch» به چه معناست؟
۳ اصطلاح کاربردی/ «بی رحم بودن» به انگلیسی

Screw the pooch مرتکب اشتباه مهمی شدن / سوتی جدی ای دادن   Settle the score تنبیه کردن/ انتقام گرفتن از اشتباه یا بی عدالتی گذشته Take no prisoners سنگ دلی و بی رحمی کردن؛ رحم نکردن

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 56 از 95 - الفبای زبان
چند عبارت کاربردی (۱۰۰) 29 مهر 1402

چند عبارت کاربردی (۱۰۰)

Give Yourself Time به خودت زمان بده Everything has a place and a time هر چیزی جا و زمانی داره. Go easy on me به من سخت نگیر She will learn to be strong اون قراره یاد بگیره قوی باشه. I got canned اخراج شدم.

!Don’t give up 29 مهر 1402

!Don’t give up

Don’t give up جا نزن/ تسلیم نشو Don’t look back به گذشته فکر نکن never look back هرگز به گذشته برنگرد/ پیش رفتن در مسیر موفقیت

چند عبارت کاربردی (۹۹) 29 مهر 1402

چند عبارت کاربردی (۹۹)

You mark my wordsبه حرفم می‌رسی. No offense جسارت نباشه! I’m ever so sorryخیلی متاسفم I apologizeمعذرت میخوام Pardon meببخشید I owe you an apologyیک عذر خواهی بهت بدهکارم

اصطلاح Fit as a fiddle 26 مهر 1402

اصطلاح Fit as a fiddle

Fit as a fiddle=in very good health سالم و سرحال/ وضعیت سلامتی عالی My great grandmother is surprisingly fit as a fiddle مادربزرگ من به طرز شگفت انگیزی حالش خوب است

قورباغه ات را قورت بده! 26 مهر 1402

قورباغه ات را قورت بده!

Bite the bullet=to force yourself to do something unpleasant or difficult اجبار خود به کار تحمل شرایط سخت/ کاری را به زور یا صلاح حود انجام دادن/ کتاب معروف قورباغه ات را قورت بده I hate going to the dentist, but I’ll just have to bite the bullet من از رفتن به دندانپزشک متنفرم، اما […]

اصطلاح کنایه آمیز «پات بشکنه» به چه معناست؟ 26 مهر 1402

اصطلاح کنایه آمیز «پات بشکنه» به چه معناست؟

break a leg=good luck اصطلاح کنایه آمیز پات بشکنه! که بر می گردد به یک افسانه قدیمی قرن گذشته و خرافات رایج در شرط بندی مسابقات اسب دوانی، که اعتقاد داشتن آرزوی خوش شانسی برای یه سوارکار، برعکس باعث بدبیاری میشه!به خاطر همین از جملات منفی «پات بشکنه» استفاده می کردن که با خودش شانس […]

اصطلاح زبانم قاصر است! 25 مهر 1402

اصطلاح زبانم قاصر است!

Words fail me نمی دونم چی بگم/ زبانم قاصر است مثال: ‘?So what do you think about that purple outfit Tom is wearing!Words fail me نظرت درباره تیپ و سر و وضع بنفش تام چیه ؟-واقعا نمیدونم چی بگم.!! Words fail me!! how can I thank you enough for all the things you’ve done واقعا […]

این کفشها پاهامو میزنه! 25 مهر 1402

این کفشها پاهامو میزنه!

These shoes are pinching این کفشها پاهامو میزنه Your shoes/socks are mismatching کفشاتو \جوراباتو تا به تا پوشدی

کم و بیش! 24 مهر 1402

کم و بیش!

give or takeکم و بیش، تقریبا it’ll be ready at six, give or take a few minutes ساعت شیش آمادست، تقریبا چند دیقه دیگه I guess it’ll cost give or take 150000 euros گمونم تقریبا ۱۵۰۰۰۰ یورو آب بخوره

So to speak 24 مهر 1402

So to speak

So to speak=In other words=so to say به بیان دیگر Ali is a doctor, so to speak he can treat patients علی یک پزشک است، بنابراین/به عبارت دیگر می تواند بیماران را درمان کند