Pencil in (عبارت مفید در محل کار) یعنی فعلا علی‌الحساب یک برنامه‌ای یا کاری رو براش برنامه ریزی کنیم، بعدا قطعیش میکنیم. معمولا هم در مورد قرار ملاقاتی که در تقویم مینویسیم به کار میره. Let’s pencil in the meeting for Tuesday. If you figure out how to do it, we will cancel the […]

She’s a keeper زن زندگیه You’re so cheeky خیلی پرویی Drop the act فیلم بازی نکن Keep your chin up اخماتو باز کن

squirrel away=hide money or something of value in a safe place پنهان کردن پول یا چیز ارزشمند به منظور ذخیره    She squirreled away money each month to buy a new car  If you’re just squirreling away various English learning materials instead of using them, you’ll never improve your English

How convenient واژه convenient به معنای راحت/بی دردسر است.  این عبارت زمانی استقاده می شود که فرد مقابل اغلب در مورد زمان یا شرایط یک موقعیت، طعنه یا تردید دارد که شما رو راست باشید و در ذهم خودشان فکر می کنند که دارید توجیه می کنید .این عبارت اغلب برای بیان ناامیدی یا ناباوری […]

You are so mean= someone who’s stingy or ungenerous=unkind or unfair خیلی بدجنسی/گستاخ The middle of nowhere یک جای پرت، نا کجا آباد. He lives in a tiny house in the middle of nowhere اون تو یک خونه فسقلی تو یک جای دور افتاده و پرت زندگی میکنه

Your guess is as good as mine منم بی خبرم/فهمیدی به منم بگو I asked my wife “how long will it take for the pie to bake?” and she answered, “your guess is as good as mine از همسرم پرسیدم چقدر طول می کشد تا شیرینی پخته شود؟ و او پاسخ داد: “دونستی به منم […]

Bread line= to be extremely poor خط فقر/بدترین شرایط زندگی  Most students are on the breadline اکثر دانش آموزان در خط فقر هستند

off the chain=amazing= out of the ordinary=a great deal of fun لذت بخش و مهیج  – این عبارت می تواند به معنای “خارج از کنترل” باشد این عبارت در اصل برگرفته از سگی است که افسار یا زنجیر خود را پاره می کند I made it with extra cheese and it was off the chain […]

Cover up=to keep something unpleasant or illegal secret or hidden لاپوشانی کردن/ برملا نکردن یک چیز ناخوشایند/سرپوش گذاشتن روی اتفاقی ناگوار He accused the police of covering up for each other. They’re trying to cover up the truth او پلیس را متهم به پنهان کاری نسبت به هم کرد. آنها سعی می کنند حقیقت را […]

beat up=assault and injuries someone , kicking, or punching لت و پار کردن، زدن، کتک زدن و یا ضرب و شتم کردن He claims he was beaten up by the police او مدعی است که توسط پلیس ضرب و شتم شده است