چند اصطلاح برای «استخدام/ اخراج کردن»
To employ someone / to hire someone استخدام کردن To dismiss sb / to fire sb اخراج کردن To sack sb / to give sb the sack اخراج کردن To be sacked /to get the sack اخراج شدن To lay off sb/to lay sb off اخراج کردن
اصطلاح Keep me informed
Let me know / Keep me informed=keep me up to date بهم خبر بدین/ بهم اطلاع بدید We will make sure to keep everyone informed of any new developments in the project ما مطمئن خواهیم شد که همه را از هرگونه پیشرفت جدید در پروژه مطلع خواهیم کرد
اصطلاح «ذاتاً» در جملات / چگونه بگوییم او ذاتاً مهربان است!
وقتی میخواهیم بگوییم کسی ذاتاً یک ویژگی را دارد، میتوانیم از عبارت “by nature” استفاده کنیم. مثال: She is kind by nature او ذاتاً مهربان است. You are mean by nature تو ذاتاً بدجنس هستی. He is patient by nature او ذاتاً صبور است.
معادلهای «It is important»
عبارت “It is important” یکی از عبارتهای پرتکرار و پرکاربرد در مکالمات روزمرهی انگلیسی به حساب میاد که تو این پست به معادلهای اون اشاره میکنیم: It’s significant It’s essential It’s remarkable It’s notable It’s substantial It’s meaningful It’s considerable It’s serious
اصطلاح At the drop of hat
At the drop of hat=Immediately, without delay At the drop of hat idiom= means to do something right away or without hesitation فوری و بی درنگ/ فوری بدون فکر کردن/ کاری که برای انجامش خیلی مایل هستیم و فورا انجامش می دهیم We’re all packed and ready to go; we can leave here at the […]
۴ اصطلاح کاربردی/ Dig deep به چه معناست؟
Read the room شرایط رو درک کن Can I bum a cigarette یه نخ سیگار میدی Dig deep تلاشتو بکن Live and learn درس عبرت شد برات
۴ اصطلاح کاربردی/ معنی She took off veil چیست؟
Get your act together خودتو جمع و جور کن This is for your own good این به نفع خودته No ifs، no buts اما و اگر هم نداریم She took off veil او کشف حجاب کرد
چند اصطلاح برای اظهار همدردی در انگلیسی
I’m terribly sorry واقعا متاسفم I try to make it up سعی می کنم جبران کنم no offense منظور بدی نداشتم. None taken من هم به دل نگرفتم. Don’t mention it اصلا حرفش رو هم نزن. No sweat man بی خیال بابا! Don’t put yourself through hell به […]
۴ اصطلاح کاربردی / مفید و مختصر / باحال بود!
Short and sweet مفید و مختصر Can’t complain شکر، میگذرونم! That’s a good one باحال بود! Thank you in advance پیشاپیش ازت ممنونم!
اصطلاح «راستشو بگو» در انگلیسی
Come clean راستش رو بگو!/ رو راست باش I thought it was time to come clean with everybody من فکر کردم وقت آن رسیده که با همه رو راست باشیم I thought it was time to come clean about what I’d been doing من فکر کردم وقت آن است راستشو بگم در مورد کاری […]
اصطلاح «Hang up» به چه معناست؟
Hang up فعل عبارتی (phrasal verb) Hang up به معنای “قطع کردن تماس تلفنی” است. مترادف یا توصیف این فعل عبارتی: end a phone call مثال: He didn’t say goodbye before he hung up او قبل از اینکه تلفن را قطع کند خداحافظی نکرد.
Wednesday, 22 January , 2025