واژه ای برای افراد یا چیزهای «کنه»
Clingy=a clingy person stays close to & depends on a person who is taking care of them شخصی که همش به ما می چسبه / کنایه از کنه بودن شخصی، مثل بچه ای که با مادرش می چسبد و از او جدا نمی شود/ وابسته-آویزان Jimmy is a clingy child جیمی یک بچه وابسته […]
۲/۳ را چگونه بخوانیم؟
صورت کسر= اعداد شمارشی مخرج کسر= اعداد ترتیبی یا ordinal ۱/۳ : one-third ۱/۸ : one-eighth ۱/۱۲ : one-twelveth ۱/۲ : one-half ۱/۴ : one-fourth/ one-quarter صورت بیشتر از ۱ = اضافه کردن s به مخرج ۲/۳ : two-thirds ۳/۴ : three-fourths ۱۱/۱۸ : eleven-eighteenths
واژگان ضروری ۵۰۴/ vigor & captive به چه معناست؟
emerge……………ظاهر شدن jagged……………..دندانه دار linger……………….ماندن ambush………….کمین crafty………………حیله گر defiant……………نافرمان vigor……………….توان perish…………….مردن fragile……………..شکننده captive……………زندانی prosper………موفق شدن devour……….بلعیدن
اصطلاح «دندان درآوردن»
Wisdom tooth دندان عقل Milk tooth دندان شیری false tooth دندان مصنوعی To cut a tooth دندان درآوردن Their baby daughter cut her first tooth yesterday دختر بچه آنها دیروز اولین دندان خود را درآورد
عبارات کوتاهی که می توانیم با آنها جمله را شروع کنیم
To the best of my knowledge تا جائیکه من میدانم… As far as I know تا جائیکه من میدانم… As far as I’m concerned تا جائیکه به من مربوط میشود… Mind you that یادت باشه که… It’s so sad that جای تاسف است که… You see…,You Konw می دونی… ?You know what میدونی چیه؟
۳ معنی برای عبارت «Go around»
*Go around یعنی حول چیزی گشتن، دور یه چیزی گشتن. Planets go around the sun سیاره ها دور خورشید می چرخند. ?I asked him to go around the house to see,where is she من ازش خواستم بره دور خونه رو بچرخه که ببینه او کجاست. Enough to *go around,enough for each person یعنی کافی […]
برخی مترادف های ضروری برای آیلتس (۱۱)
Abondon= leave Abstract= Summarize Accomodate= Change Accurate= Correct Obtian= Acquire Adequate= Enough Adjacent =Beside Allocate= Devote Alter= Convert Alternative= Different Ambiguous= Unclear Anology= Similarity Annual= Yearly goal= victim Income= Revenue goal= Aim
چند عبارت کاربردی با «off»/ معنی Break off
Some phrasal verbs with the preposition “off” Back off – بیخیال شدن Call off – لغو کردن Turn off – خاموش کردن Shut off – مسدود کردن Put off – به تعویق انداختن Drop off – رساندن Get off – پیاده شدن Set off – راه افتادن Write off – نادیده گرفتن Cut off – […]
لغات کابردی مربوط به رشته ها / Enroll به چه معناست؟
Major رشته Credit واحد Enroll ثبت نام کردن Dorm خوابگاه Course دوره Tuition شهری Semester ترم دانشگاه Session جلسه
پیشوند «co & ex»
کلمه ی “co” به معنای “با_هم ، مشترکا ، مختلط ” میباشد و قبل از اسم بکار میرود و اگر اسم صفت داشت قبل از صفت می آید. مثال: co educational class کلاس درس مختلط”دختر و پسر باهم “ co-worker همکار co-pilot کمک خلبان کلمه بعدی” ex” میباشد که به معنای “قبل، […]
کلمات مشابه (۱۶)
Refer = اشاره کردن Differ = تفاوت داشتن Infer = نتیجه گیری کردن Offer = پیشنهاد کردن Confer = تجمع کردن Transfer = انتقال دادن Prefer = توجیح دادن Suffer = آزار رساندن Similar words = کلمات مشابه Beard = ریش Bread = نان Bored = خسته Board = تخته_صعود کردن Broad = وسیع Abroad […]
Wednesday, 13 November , 2024