چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد 22 آبان 1403

چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد

در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیت‌هایی در انگلیسی محاوره‌ای و” Slang “امریکایی از واژه‌ی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 64 از 94 - الفبای زبان
چند اصطلاح کاربردی (۸۵) 24 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی (۸۵)

Hang out synonyms=relax , chill (slang), chill out (slang), laze around پاتوق/ علاف گشتن He hung out with his friends all day yesterday او دیروز تمام روز را با دوستانش وقت گذراند All-nighter=pull an all nighter شب زنده دار/ شبکار The poker game turned into an all-nighter بازی پوکر به یک بازی شبانه تبدیل شد […]

چند اصطلاح راجع به Time 23 مرداد 1402

چند اصطلاح راجع به Time

for the time being در حال حاضر it’s about time دیگه وقتشه/ موقعشه time is money وقت طلاست

اصطلاح Pulling ear + چند اصطلاح کاربردی دیگر 23 مرداد 1402

اصطلاح Pulling ear + چند اصطلاح کاربردی دیگر

Be in seventh heaven=Be on cloud nine-be on top of the world- تو آسمونها سير کردن/خوشحالی کردن بسیار Grease his palm سبيلش را چرب کن Breathing down someone’s neck موي دماغ شدن Tight fisted خسيس Pin in the neck مايه درد سر To step on someone’s toe پا تو کفش کسي کردن Pulling someone’s leg […]

چند اصطلاح کاربردی (۸۴) 23 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی (۸۴)

He kicked the bucket=have died مردن / به درک واصل شدن/ غزل خدا حافظي را خواند Be green in job تازه کار بودن/کم تجربه Add insult to the injury نمک به زخم پاشيدن Hit below the belt ضربه ناجوانمردانه/ناعادلانه این اصطلاح منظورش ضربه زدن به زیر کمربند است که از ورزش بوکس می آید که […]

اصطلاح blessing in disguise 22 مرداد 1402

اصطلاح blessing in disguise

blessing in disguise synonyms of blessing in disguise=miracle=Masterpiece=A Fortunate event اتفاقی که در ظاهر بده اما خیری در آن هست/ یک اتفاق خوب غیرمنتظره علی رغم ظاهر نه چندان خوب My car broke down again, but maybe it was a blessing in disguise ماشینم دوباره خراب شد اما شاید حکمتی بود

اصطلاح A dime a dozen 22 مرداد 1402

اصطلاح A dime a dozen

A dime a dozen چیز خیلی معمولی/ دوزاری/ کم ارزش dime به معنای سکه است Meaning=very common and of no particular value=something is common and almost worthless=something is easy to find or obtain مثال: Those antique dishes are pretty, but they’re a dime a dozen آن ظروف عتیقه زیبا هستند، اما بی ارزش هستند

اصطلاح yardarm to yardarm 22 مرداد 1402

اصطلاح yardarm to yardarm

take no notice of (something or someone) 22 مرداد 1402

take no notice of (something or someone)

take no notice of (something or someone) بی محلی کردن-توجه نکردن-تحویل نگرفتن Meaning=To not pay any attention to someone or something; to ignore or disregard someone or something مثال؛ Take no notice of those troublemakers, they’re only trying to provoke you به این مزاحم ها توجه نکنید، آنها فقط سعی می کنند شما را تحریک […]

چند اصطلاح کاربردی+ I don’t chicken out 22 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی+ I don’t chicken out

snub someone کسی را تحویل نگرفتن مثال؛ they snubbed me آنها مرا تحویل نگرفتند a bit pricey یه کمی گرونه have a lot of nerve خیلی رو داری / پرو هستی I’m running late داره دیرم میشه burst someone’s bubble تو ذوق کسی زدن/ chicken out جا زدن/ مثال؛ I don’t chicken out من جا […]

چند اصطلاح کاربردی (۸۳) 22 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی (۸۳)

hit me up بهم زنگ بزن I eager to see you من مشتاقم که ببینمت افسوس=Alas alas, i have no talent as a football player افسوس من هیچ استعدادی به عنوان یک فوتبالیست ندارم I am hammered خیلی مستم i am a little drunk یه ذره مستم