چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد 22 آبان 1403

چند اصطلاح کنایه وار در موقعیت های حواس پرتی افراد

در فرهنگ خودمان اگر کسی حواس پرتی کند و وسیله ای را جابگذارد شاید به او بگیوییم «خسته نباشی» یا «صبح بخیر»و …. در زبان انگلیسی هم اصطلاحاتی برای این موقعیت در نظر گرفته شده است. در چنین موقعیت‌هایی در انگلیسی محاوره‌ای و” Slang “امریکایی از واژه‌ی” Fail “به کنایه استفاده میشه. همچنین از دو […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 63 از 94 - الفبای زبان
اصطلاح catch a glimpse of 01 شهریور 1402

اصطلاح catch a glimpse of

catch a glimpse of =catch sight, get a look دید زدن پنهانی/نگاه اجمالی انداختن به چیزی/ یک نظر دیدن Thousands of people had gathered, hoping to catch a glimpse of the Queen هزاران نفر جمع شده بودند، به امید اینکه یک نظر به ملکه ببینند glimpse of memories مرور خاطرات در یک لحظه As she […]

اصطلاح beat a record 01 شهریور 1402

اصطلاح beat a record

beat a record=outpace رکورد زدن/پیشی گرفتن از همه She broke the record for the 5,000 metres او رکورد ۵۰۰۰ متر را شکست With his speed, I think he’ll break a record for running before he graduates from high school با سرعتش، فکر می کنم قبل از فارغ التحصیلی از دبیرستان، رکورد دویدن را خواهد شکست

اصطلاح raise money 01 شهریور 1402

اصطلاح raise money

raise money=to gather= to collect جمع آوری پول برای یک هدف خاص/ جمع آوری پول برای خیریه Our campaign’s main purpose is to raise money هدف اصلی کمپین ما جمع آوری پول است

واژه Pluviophile 31 مرداد 1402

واژه Pluviophile

دو اصطلاح I’m into you &I’m onto you 28 مرداد 1402

دو اصطلاح I’m into you &I’m onto you

تفاوت دو اصطلاح I’m into you &I’m onto you I’m into you بهت علاقه دارم، دوست دارم I’m into football من به فوتبال علاقه دارم I’m into cars من به ماشین ها علاقه دارم I’m onto you=I’m aware of you می دونم یه کار بدی انجام دادی /حواسم بهت هست، پاییدن کسی I’m about to […]

اصطلاح چشم زدن 28 مرداد 1402

اصطلاح چشم زدن

Jinx=give someone bad luck .yesterday Ali jinxed me علی دیروز منو چشم زد give someone evil eyes yesteday Ali gave me the evil eye

اصطلاح put your mind at ease 27 مرداد 1402

اصطلاح put your mind at ease

I didn’t see that coming فکرشم نمیکردم put your mind at ease ذهنتو درگیر نکن

اصطلاح Shut your face 26 مرداد 1402

اصطلاح Shut your face

اصطلاح  shut your faceخفه خون بگیر don’t get mushy احساساتی نشو ?were you spying on me داشتی منو می پاییدی؟ keep ear to the ground گوش به زنگ باش

اصطلاح I beg to differ 25 مرداد 1402

اصطلاح I beg to differ

this job is demanding این کار پر زحمتی است I don’t have the heart دلشو ندارم I beg to differ مخالفم، باهات موافق و هم عقیده نیستم keep an open mind پیش داوری نکن، قضاوت ممنوع

چند اصطلاح کاربردی (۸۶) 25 مرداد 1402

چند اصطلاح کاربردی (۸۶)

Just becauseهمینطوری Let’s kiss and makeupبیا همو ببوسیم و آشتی کنیم to Put on makeupآرایش کردن Make your mind upتصمیمت رو بگیر Take medicineدارو خوردن You made my blood boilخونم رو به جوش آوردی home sweet homeهیچ‌جا خونه آدم نمیشه I have a crush on youاینو شما بگید my way or the highwayحرف، حرف منه […]