اصطلاح «jock» به چه معناست؟ 04 دی 1403

اصطلاح «jock» به چه معناست؟

jock Meaning: an athlete, sportsman مرد ورزشکار/ شخص ماهر در ورزش/سوارکار حرفه اى. این اصطلاح عامیانه معمولاً در انگلیسی آمریکایی استفاده می شود اما ممکن است در انواع دیگر انگلیسی نیز استفاده شود. Origin: possibly short for “jockstrap” (an athletic support)     Example 1: Betty’s new boyfriend is one of the jocks on the […]

بایگانی‌های اصطلاحات زبان انگلیسی - صفحه 60 از 97 - الفبای زبان
از من ناراحتی؟ 17 مهر 1402

از من ناراحتی؟

?Are you upset with me از من دلخوری/ ناراحتی؟ Hell no معلومه که نه

لطفا به من تخفیف بدید! 17 مهر 1402

لطفا به من تخفیف بدید!

please give me a discount لطفا به من تخفیف بدید !No discount تخفیف نداریم! the suit was 10% off کت شلوار ۱۰ درصد تخفیف داشت !stop haggling انقدر چونه نزن!

رنگت پریده! 17 مهر 1402

رنگت پریده!

you look pale رنگت پریده !Don’t interrupt me حرف منو قطع نکن !Stop butting in انقدر وسط حرفم نپر

آدم خوش قول! 16 مهر 1402

آدم خوش قول!

I’m a man of my word من سر حرف خودم هستم man of his word مرد خوش قول !nothing better than a man of his word هیچ چیز بهتر از مردی (آدمی) که سر قولش می ایسته نیست!

rarer than hens’ teeth 16 مهر 1402

rarer than hens’ teeth

rarer than hens’ teeth کمیاب و نادر/ به طور استثنائی نادر Incredibly scarce or rare; extremely difficult or impossible to find Support for the president is rarer than hens’ teeth in this part of the country

اصطلاح out of humour 16 مهر 1402

اصطلاح out of humour

out of humour= In a bad mood اوقات تلخ/ بی حوصله/ روی مود شوخی نبودن For example I think something is bugging John because he’s been rather out of humour lately After living in Gibraltar for so long, these awful London winters leave me feeling me out of humour

اصطلاح غافلگیر شدن 16 مهر 1402

اصطلاح غافلگیر شدن

you caught me off guard=to surprise someone سوپرایز کردن کسی/ غافلگیر شدن/ اصطلاح عامیانه برای سوپرایز کردن The news caught her completely off guard خبر حسابی او را سوپرایز کرد My mom was caught off guard when my brother announced his wife was pregnant وقتی برادرم اعلام کرد همسرش حامله است، مادرم غافلگیر شد

from the get-go 16 مهر 1402

from the get-go

from the get go از همون اول… I knew from the get-go از همون اول می دونستم he didn’t like me from the get go او از همون اولش منو دوست نداشت

اصطلاح “to split hairs” 15 مهر 1402

اصطلاح “to split hairs”

to split hairs=make small and unnecessary distinctions مو از ماست کشیدن، وارد جزئیات کم اهمیت شدن این عبارت بیشتر برای نشان دادن وقتی استفاده می‌شود که شخصی بدون دلیل واضح و قابل قبول درباره جزئیات یا جزییات ریزی از یک موضوع صحبت می‌کند. مثال‌ها: We all agreed on the main points of the proposal, so […]

!Don’t get mushy 15 مهر 1402

!Don’t get mushy

Don’t get mushy احساساتی نشو If you describe someone or something as mushy, you mean that they are very sentimental “Don’t get mushy” is an idiomatic expression used to tell someone not to become overly sentimental or emotional یک عبارت اصطلاحی است که برای اینکه به کسی بگوییم بیش از حد احساساتی یا عاطفی نشوید […]